مشهد كلانشهري در شمال شرقي ايران و مركز استان خراسان رضوي است. اين شهر در زمان افشاريان، پايتخت ايران بود. مشهد با ۳۲۸ كيلومتر مربع مساحت، دومين شهر پهناور ايران بعد از تهران است. براساس سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال ۱۳۹۰ اين شهر با ۲٬۷۶۶٬۲۵۸ تن جمعيت، دومين شهر پرجمعيت ايران پس از تهران است. اين شهر به واسطهٔ وجود حرم علي بن موسي الرضا، هشتمين امام مذهب شيعه، سالانه پذيراي بيش از ۲۷ ميليون زائر از داخل و دو ميليون زائر از خارج از كشور است. شهر مشهد در حوزهٔ رودخانهٔ كشفرود و در دشت مشهد بين كوههاي هزارمسجد و بينالود گسترده شدهاست. بيشينهٔ ارتفاع شهر مشهد ۱۱۵۰ متر و كمينهٔ آن ۹۵۰ متر است. شهر مشهد داراي آب و هواي متغير، اما معتدل و متمايل به سرد و خشك است و از تابستانهاي گرم و خشك و زمستانهاي سرد و مرطوب برخوردار است. بيشينهٔ درجه حرارت در تابستانها ۴۳ درجه بالاي صفر و كمينهٔ آن در زمستانها ۲۳ درجه زير صفر است. مشهد داراي ۱۳ منطقهٔ شهرداري است و شهردار آن، توسط شوراي شهر ۲۵ نفره انتخاب ميشود. اين شهر داراي يك فرودگاه بينالمللي، يك ايستگاه راهآهن و سه پايانه است كه ارتباط آن با شهرهاي ديگر را ممكن ميسازد. حمل و نقل داخلي مشهد، توسط سامانهٔ تاكسيراني و اتوبوسراني و قطار شهري انجام ميشود. اقتصاد مشهد متكي به گردشگري مذهبي با تمركز بر حرم امام رضا است. در كنار آن، وجود مراكز تجاري بزرگ و امكانات پزشكي قابل توجه، موجب رونق گردشگري تفريحي و گردشگري سلامت در اين شهر نيز شدهاست. بيش از ۹۳٪ مردم مشهد فارسيزبان هستند. تراكم جمعيت در مشهد بيش از نه هزار تن در هر كيلومتر مربع است. اين شهر در سال ۱۳۸۸ رسماً به عنوان «پايتخت معنوي ايران» انتخاب شد. همچنين مشهد به عنوان «پايتخت فرهنگ اسلامي» در سال ۲۰۱۷ برگزيده شدهاست. نام واژهٔ «مَشْهَد» (جمع: «مَشاهِد») به معني محل شهود و محل شهادت است.[۴] به باور شيعيان، علي بن موسي الرضا پس از قتل به دست مأمون، خليفهٔ عباسي، در سال ۲۰۳ هـ. ق، در آرامگاه هاروني سناباد به خاك سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهدالرضا» خوانده شد و كمكم بر پهنهٔ آن، بهويژه در زمان شاه تهماسب صفوي، افزوده شد و مردم توس (طوس) به مشهد كوچ داده شدند؛ و به مرور زمان نام مشهد بر اين شهر ماندگار شد.[۵] همچنين به مشهد نام «قبلهٔ هفتم» را نيز اطلاق ميكنند.[۴][يادداشت ۲] پيشينهٔ كاربرد نام مشهد نقشهٔ ايران در سال ۱۱۲۶ خورشيدي كه توسط امانوئل بوئن، جغرافيدان و نقشهكش بريتانيايي، ترسيم شدهاست. اين نقشه كه وسعت و محدودهٔ پادشاهي دودمان افشاريه را نمايش ميدهد، اسامي بسياري از مناطق، شهرها، درياچهها و درياهاي آن زمانِ ايران را نيز دربرگرفتهاست. اين نقشه از كشور ايران در سال ۱۷۴۷ (ميلادي) ميلادي، برابر با ۱۱۲۶ خورشيدي و ۱۱۶۰ قمري و در زمان سلسلهٔ افشاريان رسم شدهاست. نام مشهد در كنار نام توس در نقشه مشهود است. نوشتار اصلي: طوس پيش از قتل علي بن موسي الرضا در ۲۰۳ هـ. ق، و دفن او در كاخ حُمَيد بن قَحطَبه در سناباد نوغان، خبري از مشهد نبود. حتي نام نوغان توس از سدههاي اوليهٔ اسلامي به بعد در متون راه يافته و پيش از آن تقريباً هيچ خبري از نوغان نيست، بلكه تنها از ولايت توس يا شهر توس اخباري در اساطير و آثار حماسيِ بعد به چشم ميخورَد. در نتيجه، تاريخچهٔ مشهد از ابتدا تا پيدايش اسلام در تاريخ توس، و در دو سدهٔ اسلامي در تاريخ نوغان مستتر است.[۶] اينكه توس هم يك شهر و هم يك منطقه است، همراه با اين واقعيت كه هر دو ناحيه همواره به عنوان شهرهاي اصلي منطقه در نظر گرفته ميشوند، اين باور نادرست را در ميان جغرافيدانان متأخر عربي رواج داده كه توس، پايتخت شهري دوبخشي شامل تابران و نوغان بودهاست. اين باور در مورد دوبخشي بودن شهر توس به طور عام در ادبيات اروپايي راه يافتهاست. سِر پِرسي سايكس و به دنبال وي، ئي. ديز[يادداشت ۳] صراحتاً اين تصور را به چالش كشيدند. جغرافيدانان قديمتر عرب بهدرستي تابران و نوغان را به عنوان دو شهر كاملاً مجزا، از يكديگر متمايز كردند. ويرانههاي تابران، توس و مشهد در حدود ۱۹ كيلومتري يكديگر قرار دارند.[۷] مشهد در نوشتار محدثان، مورخان و جغرافيدانان دورهٔ اسلامي در سدهٔ سوم هجري، ابن بابويه قمي قمي در كتاب عيون اخبار الرضا فصلي را به مشهد اختصاص داده و در تمامي اخبار و مطالب، همهجا واژهٔ «مشهد» و «مشهد رضوي» را آوردهاست.[۸] ابن حوقل در سدهٔ چهارم هجري به سادگي اين مكان را مشهد ناميده؛ ياقوت حَمَوي، در بياني صريحتر، آن را «مشهد رضوي حرم رضا» نام نهادهاست. مشهد به عنوان نام يك مكان، نخستين بار در احسن التّقاسيم في معرفهِ الأقاليم محمد مقدّسي (مَقدِسي) و اواخر دههٔ سوم قرن چهارم هجري پديدار شدهاست. در حدود نيمهٔ قرن هشتم هجري، ابن بطوطه در سفرنامهٔ خود، از اصطلاح «شهر مشهد الرضا» استفاده كردهاست. به نظر ميرسد نام نوغان كه هنوز هم بر سكههاي نيمهٔ اول سدهٔ هشتم هجري تحت حاكميت ايلخانيان ديده ميشود، بهتدريج جاي خود را به «المشهد» يا «مشهد» داده باشد. در اين دوره مشهد اغلب با صراحت بيشتري با عناوين «مشهد رضا»، «مشهد مقدس» و «مشهد توس» شناخته ميشود. اغلب در ادبيات و بهويژه در شعر، تنها توس مد نظر قرار گرفتهاست؛ براي نمونه، «توس جديد» در مقابل «توس قديمي» يا شهري مقتضيِ اين نام.[۷] معينالدين محمد الزّمجي الاسفزاري، مورخ قرن نهم هجري، در كتاب روضاتالجَنّات في أوصاف مدينهِ هرات از آن با عنوان «مشهد مقدس رضوي» نام بردهاست.[۹] و صدرالمتألهين لاهيجاني در كتاب تاريخ و جغرافياي شهر مشهد در سدهٔ چهاردهم هجري از واژهٔ «مشهد مقدس رضوي» استفاده كردهاست.[۱۰] پيشينه نوشتار اصلي: پيشينه مشهد نوشتار(هاي) وابسته: علي بن موسي الرضا، ابومسلم خراساني، جنبش سياهجامگان، مأمون، حمله مغول به ايران، افشاريان، نادر شاه، واقعه مسجد گوهرشاد و بمبگذاري در آرامگاه علي بن موسي حوضهٔ رودخانهٔ كشفرود كه شهر مشهد در آن قرار دارد، به خاطر شرايط مناسب طبيعي، از پيش از اسلام به عنوان يكي از بخشهاي موردتوجه براي سكونت در خراسان به حساب ميآمدهاست. در نزديكي شهر كنوني مشهد، شهري به نام توس وجود داشتهاست. اهميت اين شهر در دوران اسلامي به استقرار يكي از مهمترين زيارتگاههاي جهان كه براي امام هشتم شيعيان، علي بن موسي الرضا، ساخته شدهاست، بازميگردد.[۷] بنابراين، آنچه سناباد نوغان را در سرتاسر جهان مشهور ساخت، نه آرامگاه هارون الرشيد، خليفهٔ عباسي، بلكه زيارتگاه امام شيعه بود و شهر بزرگي كه با گذشت زمان در اطراف روستايي كوچك گسترش يافت، المشهد (مشهد) عنوان گرفتهاست كه به معناي «حرم حزنانگيز» است (در درجهٔ اول، حرم شهيدي از خاندان پيامبر اسلام).[۷] مشهد در دورهٔ خلافت اسلامي موقعيت خراسان و توس (طوس) در نقشهٔ ايران در عصر خلفاي عباسي، برگرفته از كتاب جغرافياي تاريخيِ سرزمينهاي خلافت شرقي به گفتهٔ تاريخنويسان، هنگامي كه يزدگرد سوم از برابر سپاهيان مسلمان عرب گريخت، راهي توس شد تا از كُنارَنگِ توس، مرزبان خود در آن خطه، پناه بخواهد، اما كنارنگ يزدگرد را از توس راهي مرو كرد. پس از آن، كنارنگيان به رغم فتح خراسان توسط اعراب، همچنان نفوذ خود را در خطهٔ توس حفظ كردند و تا پايان عصر امويان، در آنجا ماندند و تنها پس از يورش سرداران ابومسلم در سال ۱۲۹ هـ. ق بود كه آنجا را رها ساختند.[۶][۱۱] تنها خبر شاهنامه كه تاريخ هم آن را تأييد ميكند پناهندهشدن يزدگرد سوم ساساني به كنارنگ توس، پس از شكست از تازيان در زمان خلافت عثمان است.[۶] مأمون، جانشين هارون، پس از گذشت چند سالي از خلافتش بر اثر طغياني كه عليه وي توسط علويان پديد آمد، به قصد آنكه تمايل شيعيان را به خود جلب كند، علي بن موسي الرضا، امام هشتم شيعه، را به جانشيني نامزد كرد و به دارالخلافهاش در مرو فراخواند. مأمون به همراه علي بن موسي الرضا، پس از يك سال ماندن در مرو، رهسپار بغداد شد. در طي راه در روستاي نوغان، علي بن موسي الرضا، به خانهٔ امير سناباد وارد و در آنجا به روايت شيعيان مسموم شد و در سال ۲۰۲ يا ۲۰۳ هـ. ق پس از سه روز درگذشت و پيكرش در باغ حميد بن قحطبه در كنار مقبرهٔ هارون، در ۱٫۵ كيلومتري روستاي سناباد مدفون شد. از همان زمان، اين نقطه، مشهد الرضا و بعد بهاختصار مشهد نام گرفت.[۱۲] مشهد در دوران حكومتهاي ايراني تا عصر صفويه در ابتداي سده چهارم هجري، عصر شكوفايي فرهنگ ايراني -كه با روي كار آمدن نصر بن احمد ساماني (۳۰۰ ه. ق) رونقي يافته بود-، در سرزمين توس نيز به بار نشست.[۱۳] مشهد نيز همچون تمامي شهرهاي بزرگتر ايران بارها شاهد افزايش جنگ و وحشت درون ديوارهاي خود بود. سبكتگين، مؤسس سلسله غزنويان، در زمان فتح توس آرامگاه را ويران كرد. اما، بعداً پسرش، سلطان محمود، بازسازيش نمود. در سال ۴۲۸ ه.ق. طي دوران حكومت سلطان مسعود غزنوي، حاكم بعدي خراسان به منظور حفاظت از آرامگاه علي بن موسي الرضا استحكامات دفاعي را بنا كرد. در سال ۵۱۵ ه.ق. ديواري در اطراف شهر ساخته شد كه گاهي اوقات امكان حفاظت در برابر حملات را فراهم ميساخت. اگرچه در سال ۵۵۶ ه.ق. تركهاي غز موفق به گرفتن منطقه شدند ولي آنان از تاراج و غارت ناحيهٔ مقدس چشمپوشي كردند.[۷] در زمان سلجوقيان، توس در عين حال كه از رونق دروني برخوردار بود، با بيمهري سلاطين رو به رو شد؛ ولي در اين ايام خواجه نظامالملك وزير شهير آلب ارسلان و ملكشاه سلجوقي در زمان وزارت ۳۰ سالهاش توجهي به توس داشت و حتي مسجدي هم در تابران ساخت.[۱۴] در ابتداي سده ششم هجري گويا تابران مدتي دچار قحطي و بلا بوده، اين مطلب از نامه امام محمد غزالي به سلطان سنجر بر ميآيد؛[۱۵] اما تابران در رهگذر زمان همچنان يكي از شهرهاي مهم محسوب ميشد. چنانكه انوري شاعر معروف دربار سنجري در مدرسه منصوريه تابران تحصيل ميكرد و باغ و مدرسه آن را ستايش كردهاست.[۱۶] از جمله اماكني كه در عهد سلطان سنجر سلجوقي، به اصرار منابع شيعي متأخر، مانند مطلعالشمس و منتخبالتواريخ، مورد توجه وي قرار داشت، مشهد بود. زيرا توس به واسطه وجود حرم علي بن موسي الرضا، از قطبهاي تشيع در خراسان به شمار ميآمد و بنا به اعتراف منابع شيعي آن دوره، مركزي ديني براي شيعيان و مورد علاقه ايشان بود و بنا به موقعيت جغرافيايي كه بر سر راههاي تجاري داشت، از مراكز اقتصادي، نيز محسوب ميشد؛ و به اين ترتيب، اهميت سياسي نيز يافته بود.[۱۷] در سده ششم هجري نخستين گنبد حرم بر فراز قبهٔ موجود، به فرمان سلطان سنجر سلجوقي و به كوشش وزير وي، شرف الدين قمي ضمن تعمير حرم ساخته شد كه جنس آن گنبد از كاشي بود. قبه (گنبد آغازين) همان است كه امروزه از داخل حرم ديده ميشود و سطح مقعر و مقرنسهاي آينه كاري شدهٔ آن پيداست.[۱۸] در خلال سدههاي چهارم تا ششم هجري، در عصر شكوفايي فرهنگ ايراني-اسلامي، دانشمندان و رجال برجستهاي از آن برخاسته؛ و در ديگر نواحي، و به طور عمده در شهرهايي كه بيشتر كانون توجه بود، شكوفا شدند. خواجه نظامالملك (۴۰۸ تا ۴۸۵ ه. ق)، امام محمد غزالي (۴۵۰ تا ۵۰۵ ه. ق)، احمد غزالي (۴۵۴ تا ۵۲۰ ه. ق)، ابوالقاسم فردوسي (۳۲۹ تا ۴۱۱ ه. ق)، اسدي توسي (متوفي ۴۶۵ ه. ق) و شيخ توسي (۳۸۵ تا ۴۶۰ ه. ق) از آن دستهاند.[۱۴] توس در سال ۷۹۱ ه.ق. ضربهٔ مهلك را از جانب ميرانشاه، پسر تيمور، دريافت كرد. زماني كه نجيبزادهٔ مغولي حاكم بر منطقه دست به شورش زده و تلاش كرد خود را مستقل سازد، تيمور پسر خود ميرانشاه را براي مقابله با وي عازم منطقه كرد. توس پس از محاصرهاي چندين ماهه مورد يورش قرار گرفت، به غارت و يغما برده شده و تلي از خاك از آن بر جاي ماند؛ ده هزار نفر از ساكنين توس در اين يورش قتلعام شدند. كساني كه از اين كشتار همگاني جان سالم به در بردند در پناهگاه حرم امام رضا سكني گزيدند. از اين پس توس متروكه شد و مشهد جايگاه اين شهر به عنوان پايتخت را از آن خود ساخت.[۷] بعد از آن، عليرغم تلاشي كه شاهرخ و شيبك خان ازبك در ۹۱۵ ه.ق. براي ساخت مجدد شهر انجام دادند،[۱۹] روي آباداني به خود نديد و به تدريج روستاهاي كوچكي جايگزين آن همه آوازه و رونق شد.[۷] از اين زمان به بعد ديگر عصر حيات تابران به سر آمده بود و روي توجه تاريخ به سوي شهري قرار گرفت كه قرنها با نام نوغان و از اين زمان به بعد با نام مشهد در كنار تابران قرار داشت و جاي اين شهر را گرفت.[۷] در دوران تيموري در سده نهم هجري، به دنبال كوششهاي شاهرخ تيموري در آباداني مشهد، به همت همسر وي گوهرشادآغا، نخستين مسجد جامع شهر مشهد (مسجد گوهرشاد) با نام وي در سمت قبلهٔ حرم رضوي كه صحن جنوبي را تشكيل ميدهد به اتمام رسيد.[۲۰] مشهد، از صفويه تا دوران معاصر عكسي قديمي از مسجد گوهرشاد و حرم امام رضا در دوردست با توجه تيموريان به مشهد و به ويژه بعد از آن در دورهٔ صفويه با استقرار رسمي مذهب تشيع در ايران و توجه خاص صفويان به مشهد، نيز انتقال آب چشمه گيلاس در دو مرحله (دورهٔ تيموري و دورهٔ صفوي) به مشهد، اميد حيات دوباره تابران به كلي از ميان رفت.[۲۱][۲۲] با پيشرفت خاندان صفوي عرصهٔ تازهاي از موفقيت براي مشهد آغاز شد. نخستين شاه اين خاندان، شاه اسماعيل اول، شيعه را به عنوان مذهب رسمي بنيان نهاد و متعاقب اين امر شهرهاي مقدس داخل مرزهاي ايران به ويژه مشهد و قم، به يك شاخصهٔ اصلي در برنامهٔ وي بدل شدند، چنانچه در مورد جانشينانش نيز همينطور بود. زيارت اين آرامگاههاي مقدس رونق قابل توجهي را براي اين شهرها به ارمغان آورد. در مشهد، بارگاه سلطنتي، فعاليت ساخت و ساز وسيعي را به نمايش گذاشت. در اين رابطه به ويژه شاه تهماسب اول، جانشين شاه اسماعيل اول و شاه عباس اول از چهرههاي شاخص به شمار ميآيند.[۷] سلاطين صفوي كه در اعتلاي شعائر مذهب شيعه سعي وافر داشتند، خراسان و بخصوص مشهد را مورد توجه خاص قرار دادند. بر همين اساس، هرات در عهد شاه اسماعيل اول از دارالملك خراسان خارج شد و شهر مشهد جاي آن را گرفت.[۲۳] در زمان شاه طهماسب اول، خوانين شيبانيان چند مرتبه به مشهد حمله و يك مرتبه در سال ۹۳۶ آن را تصرف كرد.[۲۴][۲۵] سال ۹۹۷ سال فاجعهانگيزي براي مشهد بود. عبدالمؤمن شيباني پس از چهار ماه محاصره، شهر را مجبور به تسليم كرد. خيابانهاي شهر مملو از خون شدند و غارت و تاراج سرتاسري در دروازههاي منطقهٔ مقدس تمامي نداشت. شاه عباس اول كه از سال ۹۹۳ تا صعود رسمي تاج و تختش به قزوين در سال ۹۹۵ در مشهد زندگي ميكرد، تا سال ۱۰۰۶ قادر به بازپسگيري مشهد از ازبكها نبود.[۷] در دوران پادشاهي شاه عباس اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزوني نهاد. شاهراهي ميان اصفهان، مشهد و هرات احداث گرديد و كاروانسراها و آب انبارهاي بزرگ در مسير آن ساخته شده، حرم رضوي نيز در اين عهد توسعه يافت.[۲۳] همچنين خياباني مستقيم از غرب به شرق شهر مشهد در دورهٔ شاه عباس احداث شد كه از ميان آن نهري جاري بود. از اقدامات ديگر وي در مشهد ميتوان به انتقال آب چشمه گيلاس به مشهد اشاره كرد.[۲۶] شاه عباس، مشهد را به طور رسمي «شهر مقدس ايران» قرار داد تا آن كه مردم به زيارت امام هشتم شيعيان بروند و از رنج و مشقتهاي سفر حج و سختگيريهاي حكام ولايات عثماني ديگر خبري نباشد.[۲۷] در ايران عصر صفوي تنها سيزده شهر داراي بيگلربيگي عظيمالشأن بودند كه يكي از آنها مشهد بود. بيگلربيگي مشهد حاكمان تابعي هم داشت كه عبارت بودند از حكام سرخس، نيشابور، ترشيز، ابيورد، آزادوار، نسا، سبزوار، اسفراين، حورور ويساكوه، درون، تربت و بزاندوق.[۲۸] همچنين ظاهراً مشهد يكي از معدود شهرهاي قلمرو صفويه بوده كه در روزگار شاه سليمان و شاه سلطان حسين در آن سكه ضرب ميشدهاست.[۲۹] در سال ۱۱۳۵ و با آغاز حكومت شاه تهماسب دوم، ايل افغاني ابدالي به خراسان حمله كرد. مشهد سقوط كرد؛ ولي در سال ۱۱۳۸ ايرانيها موفق شدند پس از يك محاصرهٔ دوماهه اين شهر را باز پس گيرند.[۷] خراسان در زمان نادر شامل بخشهايي از افغانستان و ماوراءالنهر بوده است كه در سايهٔ توسعهطلبيهاي نظامي نادر تا مرز هند و تركستان گسترش يافت. نادر، پايتخت را از اصفهان كه يادگار طرفداران صفوي بود به خراسان انتقال داد. او با استفاده از موقعيت ژئوپولتيك خراسان توانست بر اهداف سياسي خود دست يابد. مشهد مركز سياسي دولت وي و دژ كلات، حصاري طبيعي در مواقع بحراني گشت. ارتش او متكي بر نيروي رزمي قوميتهاي گوناگون به ويژه عشاير خراسان بود.[۳۰] مشهد در زمان سلطنت نادر به اوج خود رسيد. نادر مشهد را به پايتختي برگزيد زيرا با توجه به گسترش زياد متصرفاتش در شرق، مشهد از اصفهان، پايتخت صفويان، داراي مركزيت بهتري بود. او يكي از بانيان بزرگ حرم علي بن موسي الرضا به شمار ميآيد. نادر به شكرانهٔ پيروزي بر ملك محمود سيستاني، گلدستهٔ طلايي در جنوب صحن عتيق (انقلاب فعلي) و شمال غربي گنبد بنا كرد. در همان زمان گلدستهٔ شاه تهماسبي را -كه در سمت ديگر صحن قرار داشت- براي اين كه با گلدستهٔ مذكور متناسب باشد خراب كرد و تجديد بنا نمود. هنگامي كه نادر با غنايم فراوان از هند بازگشت هداياي زيادي به حرم عرضه داشت و دستور داد ايوان اميرعليشير نوايي را از نو بنا كنند و با الواح زرين بپوشانند كه اكنون به نام ايوان طلاي نادري مشهور است. سقاخانه وسط صحن نيز به امر وي بنا گرديد. همچنين چهارصد جلد كتاب به كتابخانه آستان قدس اهدا كرد كه بدين ترتيب در شمار بزرگترين واقفين حرم درآمد. دوران شكوه و جلال مشهد ديري نپاييد زيرا عليرغم توجهي كه نادر به حرم و شهر داشت، سختگيريهاي پيدرپي وي در سالهاي بعد براي مردم ساكن شهر دشوار و طاقتفرسا بود.[۳۱] پس از نادر و جانشينانش، آخرين پادشاه افشاري، شاهرخ، به مدت ۵۰ سال به طور ضعيف و تحت نفوذ امرا و فرماندهان ايلات خراساني و حمايتهاي احمدشاه دراني در بخش كوچكي از خراسان غربي به مركزيت مشهد فرمان راند.[۳۰] احمد شاه و جانشين وي تيمور شاه، شاهرخ را به عنوان خراجگزار در متصرفات خراسان گماردند و بدين ترتيب خراسان به نوعي دولت حائل بين آنان و ايران تبديل شد. سلطنت شاهرخ نابينا با وقفههاي كوتاه مدت و مكرر، بدون هيچگونه واقعهٔ به ثبت رسيدهٔ خاصي سپري شد. پس از مرگ تيمور شاه (۱۲۰۷) آقا محمد خان پايهگذار سلسلهٔ قاجار موفق شد در سال ۱۲۱۰ قلمرو حكومتي شاهرخ را تصاحب كرده و وي را به مرگ محكوم كند و اين پايان جدايي خراسان از ديگر بخشهاي ايران بود.[۷] در سده نوزدهم مشهد شهري داراي يك حصار و قلعه نظامي جهت حفاظت از حملات بود. اين شهر شش محله بزرگ و ده محله كوچكتر داشت. در ميانه شهر خيابان اصلي قرار داشت كه شهر را به دو نيمه تقسيم ميكرد و در طول آن نهر آبي جاري بود كه منبع اصلي آب شهر بود. منبع اصلي درآمد شهر ناشي از حرم رضوي و زائران آن بود.[۳۲] مشهد در دوران قاجاريه و پهلوي نمايي از خانهها و مدرسهاي در مشهد، سال ۱۸۵۸ اعتراض مردم مشهد به حكومت آصفالدوله، حاكم خراسان، اعتراض نسبت به واگذاري امتياز تنباكو و همچنين خيزش مردمي در جريان انقلاب مشروطه، از مهمترين وقايع دوران قاجاريه در مشهد به شمار ميرود. مشهد در زمرهٔ نخستين شهرهاي كشور بود كه مردم آن نسبت به انعقاد قرارداد تنباكو و ورود كاركنان شركت رژي به اين شهر، در روز ۱۳ مهر ۱۲۷۰ اعتراض كردند و دست به تظاهرات زدند. واكنش مأموران «فتحعليخانِ» صاحب ديوان، حاكم وقت خراسان، به اين اعتراض، استفاده از زور و سركوب معترضان بود. با ضرب و جرح راهپيمايان، تعداد زيادي از مردم مشهد در اعتراض به اين رفتار در مسجد گوهرشاد متحصن شدند. ناصرالدين شاه ناچار شد اجراي قرارداد را در مشهد، شش ماه به تأخير بيندازد و پس از آن نيز اجراي قرارداد در مشهد اجباري نبود.[۳۳] مشهد، مركز ايالت خراسان، نقشي بارز در مبارزات ضد استبدادي ايرانيان، كه به انقلاب مشروطه منجر شد، ايفا كردهاست و برخي كارشناسان، با اتكا به همين سابقهٔ مبارزاتي، براي اين شهر نقشي پيشروانه و الهامبخش در روند پيروزي انقلاب مشروطه قائل شدهاند. با پيروزي انقلاب مشروطه، و به رغم مبارزات آزاديخواهان، فضاي مشهد اختناقآلود و پرتنش شد و مشروطهخواهان در رسيدن به آرمانهاي خويش توفيق چنداني نيافتند. بسياري از آزاديخواهان مشهد دستگير، زنداني، و تبعيد شدند و مشروطه و مشروطهخواهي در اين شهر منزوي و سركوب شد. بر خلاف نظر رايج، كه انزواي مشروطه در مشهد را به عدم اقبال مردم اين شهر نسبت به مشروطه نسبت ميدهد، مشكل اصلي اين شهر، علاوه بر وجود نهادهاي مشروعهخواه، حضور گستردهٔ نيروهاي روسي و مداخلات و كارشكني آنها در راه پيشبرد مشروطه بودهاست. مداخلات روسها در مشهد سرانجام منجر به ماجراي به توپ بستن حرم علي بن موسي الرضا شد. روسها اين اقدام را به منظور ترساندن مشروطهخواهان مشهد و دادن هشدار به دولت مشروطه و مشروطهخواهان ديگر شهرها انجام دادند. به اين ترتيب مشروطهخواهان در مشهد به شدت منزوي و سركوب شدند و نااميدي و رخوت نه فقط مشهد بلكه سراسر نواحي شمالي و ديگر ايالات ايران را فراگرفت.[۳۴] در سال ۱۲۹۰ خورشيدي يوسف خان از خواص هرات با نام محمدعليشاه در مشهد اعلام استقلال كرد. روسها به اين بهانه در ۹ فروردين ۱۲۹۱، مشهد را به توپ بستند و بسياري از مردم، شهروندان و زائرين كشته شدند. پس از اين واقعه يوسف خان توسط ايرانيان، زنداني و به مرگ محكوم شد.[۷][۳۵][۳۶] طرح جامع شهر مشهد در سال ۱۳۵۲ خورشيدي مهمترين واقعهٔ تاريخ سياسي معاصر مشهد، واقعه مسجد گوهرشاد در زمان رضاشاه است. در ۲۱ تير ۱۳۱۴ جمعيت زيادي در مسجد گوهرشاد تجمع كردند و عليه اقدامات دولت در رابطه با قانون كشف حجاب در ايران اعتراض نمودند. مأمورين نظامي و انتظامي با مردم درگير شدند و تعدادي از مردم درون مسجد كشته شدند. در اين واقعه تعداد بسياري كشته، مجروح و بازداشت شدند. كشتار مردم در اين مسجد به اندازهاي بود كه به نقل از شاهدان عيني چند كاميون جنازه از صحنه كشتار خارج كردند.[۳۷] توسعه شهر در دهه ۱۳۲۵ تا ۱۳۳۵ در جنوب غربي و غرب صورت گرفت. راه آهن و فرودگاه تأثير زيادي بر چگونگي هدايت توسعه داشتهاند. در دهه ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵، جادهٔ جديد تهران باعث توسعهٔ شهر به سمت جنوب گرديد. از سال ۱۳۴۵ به بعد توسعهٔ شهر منطبق با طرح جامع هدايت شدهاست. در سال ۱۳۵۵ محور اصلي جادهٔ سنتو، دانشگاه فردوسي و پارك ملت توسعهٔ شهر را به سمت غرب تشديد نمودند. اين شهر قرار بود به دو قسمت مذهبي-سنتي (مشهد شرقي يا رضوي) و توريستي-مدرن (مشهد غربي يا پهلوي) تقسيم شود، كه با انقلاب اسلامي ناكام ماند.[۳۸] مشهد در دوران جمهوري اسلامي در دورهٔ شهرداري شهردار پژمان، توسعه طبق طرح جامع پيشين با پارهاي تغييرات انجام گرديد و شهرستان بينالود به عنوان بخش گردشگري مشهد معرفي گرديد. اكنون، ساختار كالبدي شهر به صورت قطاعي است. مراكز تجاري و خدماتي در اطراف حرم و قطاع غربي تمركز يافتهاند و واحدهاي مسكوني در دو محور غرب و شرق قرار دارند.[۳۸] در سالهاي اخير حركت ساخت و سازهاي مدرن در مشهد شتاب بيشتري گرفتهاست. بر اساس چشمانداز مشهد در سال ۱۴۰۰ اين شهر به شهري مدرن با معماري اسلامي-مدرن تبديل خواهد شد. در اين راستا ۴۸ پروژهٔ بزرگ معماري براي شهر در نظر گرفته شدهاست.[۳۹] با اين حال، برخي از كارشناسان معتقدند كه اين پروژهها جلوهٔ اسلامي شهر را خدشهدار ميكند.[۴۰][۴۱] همچنين ساخت و سازهاي جديد در اطراف حرم علي بن موسي الرضا باعث شده كه خط آسماني و منظر تاريخي و فرهنگي مجموعه حرم مورد تعرض قرار گيرد.[۴۲][۴۳] اين مسئله باعث بروز واكنشهايي از سوي برخي چهرههاي مذهبي و سياسي شد؛[۴۴] و همينطور ثبت شدن اين مجموعه در ميراث جهاني يونسكو را با مشكل روبرو كردهاست.[۴۵] جغرافياي طبيعي موقعيت جغرافيايي شهر مشهد مركز استان خراسان رضوي با ۳۲۸ كيلومتر مربع مساحت،[۲] در شمال شرق ايران و در طول جغرافيايي ۵۹ درجه و ۱۵ دقيقه تا ۶۰ درجه و ۳۶ دقيقه و عرض جغرافيايي ۳۵ درجه و ۴۳ دقيقه تا ۳۷ درجه و ۸ دقيقه و در حوضهٔ آبريز كشف رود، بين رشتهكوههاي بينالود و هزار مسجد واقع است. ارتفاع شهر از سطح دريا حدود ۱۰۵۰ متر (حداكثر ۱۱۵۰ متر و حداقل ۹۵۰ متر) است.[۳] Compass rose pale.svg سرخس كلات چناران Compass rose pale.svg سرخس شمال نيشابور و چناران شرق مشهد غرب جنوب تربت جام فريمان نيشابور زمينشناسي دشت مشهد به صورت درهاي وسيع داراي ابعادي به طول بيش از ۱۰۰ كيلومتر و عرض متوسط حدود ۲۵ كيلومتر و وسعت حدود ۲۵۰۰ كيلومتر مربع است. دشت مشهد با مختصات طول جغرافيايي ´۲۱:°۵۸ تا ´۰۸:°۶۰ درجه شرقي و عرض جغرافيايي ´۴۰:°۳۵ تا ´۰۳:°۳۶ درجه شمالي در حوضهٔ آبريز رودخانهٔ كشفرود در خراسان رضوي قرار دارد. از ميان سازندهاي موجود در اين دشت، سازند مزدوران (سازند دوران دوم) در رابطه با منابع آب زيرزميني حائز اهميت است. اين سازند كه از رسوبات سخت كربناته تشكيل شده، به دليل وجود فضاهاي خالي كارستي قادر است سفرههاي آب زيرزميني را به وجود آورد. از جمله منابع آب سطحي اين دشت نيز ميتوان به خود رودخانهٔ كشفرود اشاره كرد. اين رودخانه در گذشته داراي آب زيادي بودهاست؛ ولي در حال حاضر به علت پايين افتادن سطح آب زيرزميني و در نتيجه قطع شدن زهكشها تنها در مواقع سيلابي شديد، مقداري آب از سرشاخههاي آن وارد ميشوند.[۴۶] اقليم مشهد به دليل موقعيت جغرافيايي خاص كه در منطقهٔ مرزي بين شمال و جنوب خراسان قرار دارد و همچنين تداخل جبهههاي مختلف آب و هوايي، داراي آب و هوا و خصوصيات ويژهٔ اقليمي است و قسمت اعظم دشت مشهد-نيشابور، جزء اقليم سرد و خشك و قسمتي از دشت مشهد-قوچان، نيمه خشك و سرد و بخش كوچكي از بلندترين ارتفاعات رشتهكوههاي بينالود و هزار مسجد جزء اقليم مرطوب سرد است و در مجموع شهر مشهد داراي آب و هواي متغير، اما معتدل و متمايل به سرد و خشك است و از تابستانهاي گرم و خشك و زمستانهاي سرد و مرطوب برخوردار است.[۴۷] وزش بادها در شهر مشهد بيشتر در جهت جنوب شرقي به شمال غربي است. بيشينهٔ درجه حرارت در تابستانها ۴۳ درجه بالاي صفر و كمينهٔ آن در زمستانها ۲۳ درجه زير صفر است.[۴۸] ميانگين دما و بارش براي آب و هواي مشهد در سال ۲۰۱۴ ميلادي ژانويه فوريه مارس آوريل مه ژوئن ژوئيه اوت سپتامبر اكتبر نوامبر دسامبر منبع: سرويس اطلاعاتي آب و هواي جهان[۴۹] زمينلرزه مقايسهٔ نسبي ميزان خطر زمينلرزه در نقاط مختلف ايران؛ نقاط سرختر نقاطي هستند كه شتاب حداكثر جنبش زمين در آنها بيشتر است. منطقهٔ خراسان در طول تاريخ هميشه يكي از فعالترين مناطق زمينلرزهخيز كشور بودهاست. آمار چهل سال گذشته نشان ميدهد كه بيش از نيمي از قربانيان زمينلرزه در ايران را قربانيان اين منطقه تشكيل ميدهند.[۵۰] زلزلههاي زيادي در مشهد رخ داده كه حدود ۱۴ واقعه متعلق به سالهاي ۱۰۰۸، ۱۰۵۲، ۱۰۵۳، ۱۰۵۹، ۱۰۷۷، ۱۰۸۴، ۱۰۸۷، ۱۱۱۸، ۱۱۱۹، ۱۲۱۴، ۱۲۳۲، ۱۲۳۶، ۱۲۵۴، ۱۲۷۴ ه.ق. در كتب تاريخ به ثبت رسيدهاست. در پانزدهم ربيعالثاني سال ۱۰۸۴ ه.ق. به هنگام سلطنت شاه سليمان صفوي زمينلرزهٔ ويرانگري در مشهد رخ داده كه حدود دو سوم شهر مشهد از جمله گنبد حرم علي بن موسي الرضا، سقف گنبد مسجد گوهرشاد و مدارس پريزاد، دودر، مدرسه بالاسر، مدرسه پايين پا آسيب فراوان ديده و حدود چهارهزار نفر از مردم مشهد زير آوار كشته شدند.[۵۱][۵۲] يكي از گسلهاي مشهد، گسل شمال مشهد است. اين گسل ادامهٔ گسل توس است كه در شمال شهر توس از گسل كشفرود منشعب شده و با امتداد شمال غرب-جنوب شرق از گوشهٔ شمالي مشهد عبور ميكند. در گزارش شماره ۷۲ سازمان زمينشناسي اين گسل تحت عنوان گسل توس ناميده شدهاست. در گزارش مزبور ادامهٔ گسل به سمت شمال شرق كه توسط آبرفت پوشيده شده به صورت گسل احتمالي نشان داده شدهاست. همچنين بربريان و همكاران، كانون سطحي زلزلهٔ تاريخي ۱۵۹۸ مورخ ۳ ژوئيهٔ ۱۹۷۳ با بزرگي ۶/۶، اول آوريل ۱۶۷۸ و ۲۶ فوريه ۱۸۸۳ را در مجاورت گسل احتمالي توس مشخص نمودهاند.[۵۳] جمعيتشناسي تغييرات جمعيت مشهد بين سالهاي ۱۳۳۵ تا ۱۳۸۵ هجري شمسي[۵۴] شهر مشهد، در سدهٔ اخير از رشد جمعيت بالايي برخوردار بودهاست. در نخستين سرشماري رسمي ايران كه در سال ۱۳۳۵ انجام گرفت، اين شهر، با ۲۴۱٬۹۸۹ نفر جمعيت پس از شهرهاي تهران، تبريز و اصفهان، چهارمين شهر پرجمعيت ايران بود. در سرشماري بعدي و در سال ۱۳۴۵، اين شهر پس از تهران و اصفهان، جايگاه سوم را در بين شهرهاي ايران داشت. در سرشماري سال ۱۳۵۵، مشهد، پس از تهران، دومين شهر پرجمعيت ايران بود و تا آخرين سرشماري در سال ۱۳۹۰، همين جايگاه را داشتهاست.[۵۴] بر اساس سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال ۱۳۹۰ خورشيدي، جمعيت شهر مشهد در اين سال، بالغ بر ۲٬۷۶۶٬۲۵۸ تن بودهاست.[۱] قوميت نظرسنجي سال ۱۳۸۹ طي پژوهشي كه شركت پژوهشگران خبره پارس به سفارش شوراي فرهنگ عمومي در سال ۸۹ انجام داد و بر اساس يك بررسي ميداني و يك جامعه آماري از ميان ساكنان ۲۸۸ شهر و حدود ۱۴۰۰ روستاي سراسر كشور، درصد اقوامي كه در اين نظرسنجي نمونهگيري شد در مشهد به قرار زير بود:[۵۶] اقوام كلانشهر مشهد قوميت درصد فارس ۹۳٫۵٪ ترك ۳٫۴٪ شمالي ۰٫۵٪ كرد ۱٫۵٪ عرب ۰٫۵٪ ساير ۰٫۵٪ در مشهد جمعيت قابل توجهي از مهاجران افغان سكونت دارند. اين مهاجران بيشتر پس از حملهٔ شوروي سابق به افغانستان و همچنين ظهور طالبان و متعاقب آن حمله به افغانستان توسط آمريكا و نيروهاي ناتو، به ايران مهاجرت كردند. در خلال سالهاي ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ جمعيتي قريب به ۵٬۰۰۰٬۰۰۰ نفر به صورت گروهي به كشور و به تبع آن به استان خراسان و شهر مشهد وارد شدند. پس از حملهٔ آمريكا به افغانستان، حدود يك ميليون نفر مهاجر مجاز و ۲٬۵۰۰٬۰۰۰ ميليون نفر مهاجر غيرمجاز به كشور وارد شدند. از طرف ديگر، همزمان با آغاز جنگ ايران و عراق جمعيتي ديگر از آوارگان عراقي نيز در اثر بروز جنگ و ناآرامي مجبور به ترك عراق شده كه بسياري از آنها به دليل باورهاي ديني و اعتقادي و روابط اجتماعي و فرهنگي با شهروندان ايراني، در استان خراسان رضوي به ويژه شهر مشهد و ساير شهرستانهاي استان (مانند نيشابور) اسكان يافتند و بسياري از آنها با زنان ايراني ازدواج كرده و تشكيل خانواده دادهاند. بر اساس طرح جامع سرشماري و شناسايي اتباع خارجي در سال ۱۳۷۹–۱۳۸۰ جمعيتي در حدود ۱۴۲٬۰۰۰ نفر تبعه افغاني، ۱۳٬۹۰۰ نفر تبعه عراقي و ۱۰۰ نفر ساير ملل در استان خراسان رضوي شناسايي شدند. هماكنون بر اساس آمارهاي موجود قريب به ۶۰٬۰۰۰ نفر دانشآموز تبعه خارجي كه ۹۰درصد آنها را اتباع افغانستان تشكيل ميدهند در مدارس دولتي مشغول به تحصيل هستند. همچنين قريب به ۲۷۰۰ نفر دانشجوي تبعه خارجي در مراكز آموزش عالي استان مشغول به تحصيل هستند.[۵۷] بر طبق آمار اداره كل امور اتباع و مهاجرين استانداري خراسان رضوي، ۹۵درصد مهاجرين اين استان در مشهد ساكن هستند.[۵۸] در سالهاي اخير، مشهد شاهد مهاجرت اقوام بلوچ و كرد نيز بودهاست. اين موضوع سبب واكنش برخي از روحانيون كشور نظير مكارم شيرازي شدهاست. بر طبق گفتهٔ آنان، اين مهاجران، كه عمدتاً اهل تسنن هستند، با خريد ملك و زمين در مشهد و ديگر شهرهاي كشور مانند شيراز و اروميه، درصدد تغيير بافت مذهبي اين شهرها بوده و زمينه را براي نفوذ وهابيت و نيروهاي تكفيري فراهم ميكنند.[۵۹][۶۰] در واكنش به اين اظهارات، مولوي عبدالحميد، امام جمعه اهل سنت زاهدان، اين سخنان را نگرانكننده و ناشي از بالا رفتن سن و زودباوري آيتالله مكارم عنوان كرد.[۵۹] زبان نوشتار اصلي: لهجه مشهدي زبان مردم مشهد، زبان فارسي با گويش و لهجهٔ مشهدي است. اين لهجه سرشار از واژههاي كهن و ريشهدار زبان فارسي است. لهجهٔ مشهدي يكي از لهجههاي مهم و تأثيرگذار فارسي به شمار ميآيد و به نوعي خاستگاه ادبيات اصيل شاعراني همچون فردوسي، عطار و خيام است. اين لهجه را شاخهاي از فارسي دري ميدانند و بسياري از واژگان گمشدهٔ اين زبان را ميتوان در گفتار عاميانهٔ مشهديها جستجو كرد.[يادداشت ۴] به واسطه اختلاط و ارتباط نزديك مشهديها با ساير اقوام، ردپايي از زبانها و گويشهاي ديگر نظير: عربي، تركي، مغولي، افغانستاني (پشتون)، كردي، انگليسي، هندي، روسي و فرانسوي را ميتوان در آن ديد.[۶۱] تقي وحيديان كاميار، استاد دانشگاه فردوسي مشهد ميگويد:[۶۲] نزديكترين گويش به فارسي معيار، گويش مشهدي است، به طوري كه اصيلترين و ريشهدارترين فارسي را ميتوان از مردم اين شهر شنيد. وي ميافزايد: برخلاف تصور عامه كه ريشههاي زبان فارسي را از فارس و شيراز ميدانند، فارسي دري اصيل از توس قديم، نيشابور و مشهد كنوني انتشار يافته است. مهدي سيدي، پژوهشگر و كارشناس در زمينه لهجه و گويش مشهدي ميگويد:[۶۲] لهجه و گويش مشهدي يا به عبارت علميتر فارسي مشهدي يكي از موثرترين گويشها در فارسي دري است، چرا كه خاستگاه فارسي دري و همچنين ادبيات اصيل فارسي اين گويش و زبان زيباست. امروزه كمتر كسي در بين قشر جوان مشهد با اين لهجه صحبت ميكند. بيشتر جوانان مشهدي صحبت كردن با اين لهجه را نوعي سرشكستگي ميپندارند. با اين همه، هنوز اين لهجه و گويش در ميان قديميها رواج دارد. كارشناسان يكي از دلايل عدم اقبال مردم نسبت به لهجه مشهدي را عملكرد نه چندان مثبت صدا و سيما ميدانند.[۶۳] مذهب بيشتر مردم شهر مشهد، مسلمان و شيعهٔ دوازده امامي هستند. اين موضوع به واسطهٔ وجود حرم علي بن موسي الرضا در اين شهر نيز تشديد شدهاست. با اين حال، اقليتهاي ديني ديگري نيز در مشهد وجود داشته يا دارند. در مشهد محلهاي به نام «محلهٔ جديد» وجود دارد كه مجتمع مسكوني يهوديان در مشهد بود. اين محله منازل بزرگ و محكم با ديوارهاي بلند داشت و خانهها از داخل با يكديگر مرتبط بود. اقليت يهودي مشهد كه بينش و هوشياري اقتصادي داشتند با توسعهٔ عمراني مشهد به خيابانهاي جنت و جم (پاسداران كنوني) نقل مكان كردند و عدهاي هم به اسرائيل مهاجرت كردند.[۶۴] مهاجران ارمني از اواخر قرن نوزدهم ميلادي و در زمان حكومت قاجار از مرز باجگيران و درگز وارد اين استان شدند و سپس در شهرهاي مشهد، قوچان، نيشابور، شيروان، سبزوار، بجنورد و درگز اقامت گزيدند. بعدها تجار ارمني از مناطق ديگر ايران مانند آذربايجان و اصفهان نيز به اين استان نقل مكان كردند و به كارهاي تجاري و صنعتي مشغول شدند. اكثر كارخانههاي ارمنيان كارخانهٰهاي تصفيهٔ پنبه، توليد الكل صنعتي و پزشكي، قيرسازي و نخريسي بودند. مطابق برخي منابع، در ۱۹۶۵، ۵۱ خانوار ارمني در مشهد اقامت داشتهاند و مطابق آمار ۱۹۶۶، ۳۲۰ ارمني در مشهد و ۵۲۱ ارمني در كل استان خراسان ساكن بودهاند. در ۱۹۱۳، ارمنيان مشهد مدرسهٔ هايكازيان را، كه در واقع شعبهاي از مدرسه هايكازيان تهران بود، تأسيس كردند. در ۱۹۴۱، كليساي مسروپ مقدس، كه نزد اهالي به «كليساي حضرت مريم» نيز معروف است، احداث شد. اهالي ارمني شهر مشهد داراي گورستان ويژهٔ خود بودهاند كه سال تأسيس آن به ۱۹۴۴ بازميگردد. در اين گورستان نمازخانهاي هم وجود داشت. غير از سنگ قبرهاي متعلق به ارمنيان، در قسمت خاصي از آن قطعهاي به ۳۲ سرباز لهستاني كه در زمان جنگ جهاني دوم در محلي نزديك قوچان كشته شده بودند اختصاص يافته بود. همچنين انجمن فرهنگي ـ ورزشي آرارات از ۱۹۸۳ در اين شهر شعبهاي ايجاد كردهاست كه تاكنون نيز به فعاليتهاي فرهنگي ورزشي خود ادامه ميدهد.[۶۵] در مشهد اقليتي از بهاييان نيز هستند، اما به دليل فقدان آمار رسمي تعداد آنان مشخص نيست. در سال ۱۳۴۵، در اوايل صدارت اميرعباس هويدا، ايران به ۲۴ «قسمت امري» تقسيم ميشد.[يادداشت ۵] هر قسمت امري داراي مركزي بود كه محفل آن به «محفل روحاني مركز قسمت امري» موسوم بود و خراسان به مركزيت مشهد يكي از آن قسمتهاي امري بود. در سال ۱۳۴۹ تعداد مراكز قسمت امري ايران به ۶۷ مركز رسيد و در «نقشهٔ پنج ساله»، كه به اواخر دوران سلطنت پهلوي تعلق دارد، بايد تعداد محافل محلي ايران به ۱۱۰۰ محفل ميرسيد.[۶۶] جاذبههاي گردشگري جاذبههاي مذهبي مسجد حوض لقمان – مشهد در تاريخ ۸ آبان ۱۳۸۸ مصادف با سالروز تولد امام هشتم شيعيان، توسط محمود احمدينژاد، رئيس جمهور وقت و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، مشهد رسماً به عنوان «پايتخت معنوي ايران» انتخاب شد.[۶۷] مهمترين مكان مذهبي شهر مشهد كه مهمترين مكان مذهبي ايران نيز هست، حرم علي بن موسيالرضا است كه سالانه پذيراي بيش از ۲۷ ميليون زائر داخلي[۶۸] و دو ميليون زائر خارجي[۶۹] است. موزههاي آستان قدس رضوي نيز – كه خود شامل چندين موزه است – در مجموعهٔ حرم قرار دارد. حرم علي بن موسي الرضا و ساير اماكن متبركه حرم علي بن موسي الرضا آرامگاه علي بن موسي الرضا در مشهد كه با نام حرم امام رضا و حرم رضوي شناخته ميشود، مجموعهاي است كه دربرگيرنده آرامگاه علي بن موسي الرضا ميباشد. اين مجموعه از نظر مساحت بزرگترين و از لحاظ جمعيت دومين مسجد در جهان است. همچنين اين مجموعه شامل مسجد گوهرشاد، يك موزه، دو كتابخانه، چهار مدرسه علوم ديني،[۷۰] يك گورستان، دانشگاه علوم اسلامي رضوي، يك سالن غذاخوري براي زائران، رواقهاي وسيع براي نمازگزاران و چندين ساختمان ديگر است. اين مجموعه يكي از مراكز گردشگري در ايران است.[۷۱] حرم به تنهايي محوطهاي به مساحت ۲۶۷٬۰۷۹ متر مربع را پوشش ميدهد و در صورتي كه هفت صحن با مساحت ۳۳۱٬۵۷۸ به آن افزوده شود، مساحت نهايي مجموعه ۵۹۸٬۶۵۷ متر مربع ميشود.[۷۲] هر سال مراسم غبارروبي در اين مكان انجام ميشود.[۷۳] ديگر مسجدها، حسينيهها و امامزادهها از جمله مكانهاي مذهبي هستند كه داراي زيارتكنندگان فراواني هستند. مسجد جامع گوهرشاد واقع در محدودهٔ حرم رضوي، مسجد هفتاد و دوتن، مصلي طرق، مسجد و حسينيه كرامت، آرامگاه پير پالاندوز، آرامگاه شيخ نخودكي، گنبد خشتي، گنبد سبز و آرامگاه خواجه ربيع از جمله مكانهاي مذهبي مشهد هستند. همچنين امامزاده ناصر و ياسر (در نزديكي طرقبه) و آرامگاه امامزاده يحيي (در جاده سرخس)، آرامگاه خواجه اباصلت و آرامگاه خواجه مراد (در جاده فريمان) در نزديكي مشهد قرار دارند.[۷۴] جاذبههاي تاريخي از سناباد و توس قديم آثار تاريخي زيادي بر جاي نماندهاست. (هماكنون شهر توس در حال بازسازي است) چهار طاقي بازه هور از قديميترين بناهاي موجود در محدودهٔ شهر است كه زمان ساخت آن را سدهٔ سوم ميلادي تخمين ميزنند.[۷۵] برخي از جاذبههاي تاريخي مشهد عبارتند از: آرامگاه نادرشاه، آرامگاه خواجه ربيع، آرامگاه فردوسي، ايستگاه راه آهن، گنبد خشتي، گنبد هارونيه و مدرسه عباسقليخان.[۷۶] جاذبههاي طبيعي كوهسنگي مشهد جاذبههاي طبيعي كه در نزديكي شهر مشهد قرار دارند، شامل ييلاقات شانديز، طرقبه، زشك، روستاي كنگ، نغندر، جاغرق، چالي دره، پارك جنگلي وكيلآباد، باغوحش وكيلآباد، آبشار ارتكند، پارك جنگلي نه دره در دو كيلومتري جنوب مشهد، فريزي، سد ارداك، هفت حوض، چشمه گيلاس و چشمه گراب هستند.[۷۷][۷۸] پارك جنگلي طرق (انقلاب) در حاشيه جنوب شرق مشهد، در نزديكي پليس راه، يكي از بزرگترين اماكن در اسكان و ارائه خدمات گردشگري به شهروندان و زائران است. اين پارك در سال ۱۳۴۰ احداث شده، و در سال ۱۳۷۹ بازپيرايي گرديدهاست. پارك جنگلي طرق داراي فضاهاي تفريحي، فرهنگي، ورزشي و تجاري با ۲۱۰ هكتار فضاي جنگلي و ۱۱۲ هزار متر مربع فضاهاي عمراني است. اين پارك جنگلي داراي تيپهاي درختي پهن برگ، مخلوط و سوزني برگ بوده و اقاقيا و زبان گنجشك بيشترين نوع در سطح اين محدوده است.[۷۹] فضاي شهري برخي پاركها و پاركهاي آبي مشهد عبارتند از: پارك كوهسنگي، پارك و شهربازي ملت، كوهستان پارك خورشيد، باغ وحش و پارك جنگلي وكيلآباد، پارك پرديس قائم، پارك وحدت، پارك مينياتوري، سرزمين موجهاي آبي، پارك آبي ايرانيان، پارك ساحلي آفتاب و سرزمين موجهاي خروشان.[۸۰][۸۱] همچنين برخي از مهمترين مراكز خريد شهر مشهد عبارتند از: بازار رضا، مجتمع تجاري پروما، بازار بينالمللي، بازار خيام، مجتمع آلتون، مجتمع تجاري الماس شرق و مجتمع تجاري وصال.[۸۲] از جمله پاركهاي بزرگ شهر مشهد، ميتوان به پارك ملت، پارك بانوان (حجاب)، باغ ملي، پارك بزرگ وحدت، پارك بسيج (گلشهر)، پارك امت، پارك پرديس قائم، پارك ميرزا كوچك خان، پارك مينياتوري، باغ گلها، كوهستان پارك خورشيد و پارك كوهسنگي اشاره كرد.[۸۳] آرامگاه فردوسي در توس خانه حسين ملك در مشهد كليساي مسروپ (ده دي) موزه توس در نزديكي مشهد تقسيمات شهري مناطق شهري مشهد حدود ۳۲۸ كيلومتر مربع وسعت دارد.[۲] بر اساس آخرين ويرايش سال ۹۲ و سرشماري سال ۱۳۹۰، اين شهر داراي ۱۳ منطقه شهري، ۴۰ ناحيه است، ۴ قطاع در محدودهٔ شهرداري ثامن و ۱۵۸ محله است.[۲][۸۴] همچنين شهر مشهد داراي ۱۱ ناحيه و مركز پستي است.[۸۵] سراسرنماي سهراه خيام مشهد محلههاي مشهد مشهد داراي محلهها و شهركهاي متعددي است. به خاطر نزديكي آباديهاي سناباد و نوغان به محل دفن علي بن موسي الرضا و همچنين جاذبهٔ خود مدفن، بيشتر محلههاي قديمي مشهد در اطراف حرم علي بن موسي الرضا شكل گرفتهاست و كمكم بر وسعت آنها افزوده گشته و در خود مجموعهٔ شهر ادغام گشتهاند. به عنوان نمونه، هماكنون نوغان، از محلههاي اطراف حرم است و سناباد نيز وضعيت مشابهي دارد و اكنون به عنوان يكي از محلهها و خيابانهاي شهر مشهد شناخته ميشود.[۸۴] شهرداري مشهد نوشتار اصلي: شهرداري مشهد نوشتار(هاي) وابسته: شوراي اسلامي شهر مشهد شهردار كنوني شهر مشهد صولت مرتضوي است. بودجهٔ شهرداري مشهد در سال ۱۳۹۴ بالغ بر ۹۶۰۰ ميليارد تومان است.[۸۶] حوزهٔ شهردار حوزهٔ شهردار، حوزهٔ زير نظر شخص شهردار مشهد و به منظور ايجاد هماهنگي و اعمال مديريت در واحدهاي حوزهٔ شهردار و نيز اعمال نظارت و كنترل مجموعهٔ واحدهاي شهرداري به ويژه مديران مناطق تشكيل شدهاست. ميزان اختيارات و مسئوليتهاي اين حوزه از سوي شهردار وقت، طي ابلاغ داخلي تعيين و مشخص ميگردد.[۸۷] اقتصاد فروش زعفران در بازارهاي مشهد اقتصاد مشهد بيشتر بر روي زعفران، زرشك، نبات، آجيل و خشكبار و همچنين چرم صنعتي (به صورت زينتي) و صنعت فرش قرار دارد. همچنين زائران حرم رضوي و توريستها از منابع درآمدزايي اين شهر هستند؛ به طوريكه صنعت هت
آرامگاه فردوسي
آرامگاه حكيم ابوالقاسم فردوسي توسي در ميان باغي مصفا به فاصله ۲۰ كيلومتري شمال شهر مشهد واقع شده است.
ساختمان فعلي آرامگاه از شيوه معماري هخامنشي به ويژه آرامگاه كوروش الهام گرفته است. نماي بيروني بنا شامل عناصر تزئيني هخامنشي به خصوص ستون ها و سرستون ها است و اشعاري كه بر اضلاع چهارگانه بنا نگاشته شده از حكيم فردوسي و معرف انديشه و شخصيت وي ميباشد. بخش فوقاني بنا بصورت مجوف و توخالي ساخته شده و فضاي داخلي آن نيز علاوه بر الهام گرفتن از معماري دوه اشكاني شامل ۲۰ ستون مرمري در پائين و ۸ ستون در بخش فوقاني است. در بخش هايي از آرامگاه نيز ديوارنگارههايي از فريدون صديقي نصب گرديده كه نمايش صحنه هايي از روايات شاهنامه است.
مشهد,جاهاي ديدني مشهد,جاذبه هاي گردشگري مشهد
موزه آرامگاه نادري
موزه نادري در قسمت اصلي بناي يادبود آرامگاه نادرشاه افشار در دو تالار به منظور معرفي آثار تاريخي اين دوره شكل گرفته است. چشمانداز خارجي بنا تنديس نادرشاه سوار بر اسب به همراه تني چند از سربازانش بر فراز يك حجم سنگي مرتفع توسط مجسمه ساز شهير ايراني زنده ياد استاد ابوالحسن صديقي ساخته شده است.
مشهد,جاهاي ديدني مشهد,جاذبه هاي گردشگري مشهد
تالار شماره ۱: اين تالار به انواع سلاحهاي دوره افشاريه، تابلوهاي نقاشي از نادر و صحنه هاي جنگ، وسايل سواركاري مانند زين سو برگ اسب از دوره افشاريه تا قاجاريه، چند نسخه خطي ساز جمله تاريخ جهانگشاي نادري و دو شمشير متعلق به نادر اختصاص دارد كه روي يكي كلمه السلطان نادر حك شده و روي ديگر يك بيت شعر طلاكوب شده است. اين شمشير در دشت مغان به سال ۱۱۴۸ هجري در روز تاجگذاري نادر از طرف ملت ايران به وي هديه شده است.
تالار شماره ۲: اين تالار در سال ۱۳۷۳ به مجموعه اضافه شد و در آن انواع سكه ظروف و ديگر اشياي اهدايي از دوره صفويه تا معاصر به نمايش درآمده است.
بقعه پيرپالاندوز
پير پالاندوز كه نام اصلي اش شيخ محمد عارف كارندهي است از عارفان سده دهم هجري و اهل روستاي كارنده يا كارده درنزديكي مشهد بود و به سبب شغل خود يعني پالاندوزي بدين نام مشور شد. او در خط ثلث نيز تبحر فراوان داشت و امروزه بخش هايي از يك قرآن كه باخط اين عارف وارسته نوشته شده است باقي است.
مشهد,جاهاي ديدني مشهد,جاذبه هاي گردشگري مشهد
روستاي ييلاقي جاغرق
روستاي ييلاقي جاغرق در ۲۱ كيلومتري جنوب غربي مشهد و در فاصله ۷ كيلومتري جنوب غربي طرقبه واقع شده است و به روستاهاي عنبران، طرقدر، كردينه، تغاره و شانديز محدود مي شود. جاغرق داراي آب و هواي معتدل كوهستاني است و زمستان هاي سرد و تابستان هاي معتدل دارد. اقامتگاه هاي موقت و رستوران هايي نيز در حاشيه رودخانه يا به صورت جزيره در بخش هاي مختلف دره احداث شده كه در فصل تابستان محلي مناسب را براي استراحت و تفريح گردشگران و دوستداران طبيعت مهيا كرده است.
مشهد,جاهاي ديدني مشهد,جاذبه هاي گردشگري مشهد
روستاي تاريخي پاژ
روستاي پاژ در پانزده كيلومتري شمال شهر مشهد در تقاطع جاده كارده به كلات نادري واقع شده است به استناد متون تاريخي و ادبي بر جاي مانده اين روستا زادگاه حكيم ابوالقاسم فردوسي است.
روستاي فعلي پاژ داراي ۸۰۰ هكتار مساحت است كه از مجموع آن حدودا ۴ هكتار به بخش مسكوني اختصاص يافته است بخشي از فضاي مسكوني روستا در ميان آن و بقيه بر روي تپهاي موسوم به قلعه بلند مكاني كه بنظر ميرسد در گذشته محل اصلي و هسته مركزي دهكده پاژ بوده قار دارد زيرا پيرامون آن تا چندي قبل خندقي وجود داشت كه جهت ممانعت از پيشروي مهاجمين آن را پر از آب مينمودهاند بجز تپه موجود در فاصله تقريبي پانصد متر از پشته اوليه بلندديگري نمايان است كه در نزد اهالي به قلعه كهنه پاژ معروف است سفال هاي رنگارنگ و لعابدار پاركنده بر روي اين بلندي نشانه اي از تداوم مدنيت پاژ در سدهاي اوليه بعد از اسلام تا قرن نهم و دهم هجري است.
مشهد,جاهاي ديدني مشهد,جاذبه هاي گردشگري مشهد
گنبد هارونيه
تنها اثر بر جاي مانده از توس قديم بناي آجري است معروف به گنبد هارونيه كه در دهه هاي اخير به همت انجمن آثار ملي و ميراث فرهنگي خراسان مرمت و باز سازي شده است. مردم اين بنا را زندان هارونيه مي نامند. اين بنا مشتمل بر يك فضاي وسيع مربع گنبد دار به ارتفاع حدود۲۵ متر و وسعت ۱۲*۱۲ متر است در انتهاي بنا سه حجره با اتاقك با تزئيناتي شامل گچبري قرار دارند تزئينات خارجي آن منحصر به قاب هاي عمودي و ستون نماهاي طرفين ورودي مي باشد.
مشهد,جاهاي ديدني مشهد,جاذبه هاي گردشگري مشهد
غار مغان
اين غار داراي دو دهانه مي باشد يكي رو به شمال به ابعاد ۶ متر در ۲ متر و ديگري رو به شرق به ابعاد ۱۲٫۵ در ۳ متر است تا حدود ۵۰ متر فضاي داخل غار روشن است عرض ورودي در ابتدا ۱۹ متر و ارتفاع آن در شروع ۴ و تا ۱۲ متر ادامه دارد در بعضي از نواحي از سقف غار آب مي چكد در فاصله ۱۱۰ متري به استلاكميت دو قلو مي رسيم در فاصله ۱۲۰ متري از ابتداي غار با تنگه اي به عرض ۴ متر مواجه مي شويم رو به سمت غرب به ابتداي تالار دوم مي رسيم تالار اول با طول ۲۴۶ متر و عرض بين ۱۱ تا ۳۳ متر وارتفاع حدود ۹ متر بزرگترين تالار در بين غارهاي استان مي باشد. تالار دوم به طول ۲۹ متر و عرض ۱۰ متر و ارتفاع ۷متر مي باشد. بعد از يك سر بالايي به دو حفره غربي و جنوب غربي به طول ۱۹ متر مي رسيم كه هر دو به تالار سوم منتهي مي شود كه البته مسير غربي بهتر و ساده تر است. تالار سوم ۱۲ متر طول ، ۷متر عرض و ۶ متر ارتفاع دارد . در مقابلمان يك صخره ۵متري و يك راه گربه رو در سمت راست ديده مي شود. براي عبور از اين قسمت نياز به طناب و حمايت همراهان داريم . بعد از عبور از اين قسمت به تالار چهارم مي رسيم اين تالار از طول ۲۳ متر ، عرض ۸متر و ارتفاع ۶متر بر خوردار است . پس از طي حدود ۲۳ متر به دو راهي شرقي و غربي مي رسيم كه طول هر كدام ۱۷ متر است كه پس از عبور از آن به يك تالار زيبا خواهيم رسيد . كه داخل آن يك بركه به عمق ۲۰ تا ۴۰ سانتي مترو ابعاد ۵×۴ متر مي باشد . كه البته آب ان غابل شرب نمي باشد .
مشهد,جاهاي ديدني مشهد,جاذبه هاي گردشگري مشهد
زمان لازم براي پيمايش غار مغان ۲ تا ۵/۲ ساعت طول مي كشد براي رسيدن به دهانه غار از روستا ۵/۱ ساعت وقت لازم است و برگشت هم حدود يك ساعت به طول مي انجامد بازديد كنندگان اين غار لازم است كفش و لباس مناسب ، چراغ قوه ، آب شرب به همراه داشته باشند و حتما يك راهنماي متخصص آنها را هدايت كند
۱-پارك ملت
وكيل آباد. مساحت اين پارك ۷۲۰ هزارمترمربع است. پارك ملت بزرگترين پارك مشهد و يكي از زيباترين پاركهاي ايران به شمار ميرود. اين پارك داراي شهربازي، تاسيسات ورزشي و فضاي سبز بسيار بزرگي و جذاب است.
تاريخچه پارك ملت مشهد
پارك ملت مشهد؛ قديمي ترين پارك شهر مشهد در سال ۱۳۴۳ در زمان سلطنت محمدرضا شاه پهلوي در مكاني كه آن زمان خارج شهر بود احداث گرديد وليكن با توجه به توسعه شهري اين پارك اكنون در داخل شهر قرار گرفتهاست. اين پارك در آن زمان توسط دو مهندس طراح انگليسي به سبك پاركهاي انگلستان طراحي گرديد ولي ساخت آن نهايتا چندين سال بعد توسط مهندسين ايراني به اتمام رسيد.
موقعيت پارك ملت مشهد
بوستان(پارك) ملت ؛در غرب شهر مشهد و در حاشيه بلوار وكيل آباد و در ضلع شمال غربي تقاطع آزادي قرار گرفته است[موقعيت جغرافيايي ۳۶ درجه و ۱۹ دقيقه شمالي و ۵۹ درجه و ۳۲ دقيقه شرقي]. ميدان آزادي مشهد به دليل همجواري با پارك ملت از قديم به عنوان «ميدان پارك» در ميان مردم مصطلح بودهاست.
ويژگي هاي پارك ملت مشهد
مساحت اين پارك ۷۲۰ هزارمترمربع(۷۲ هكتار) بوده و شامل بيش از ۳۵ هزار اصله درخت به سن چند ده سالهاست. اين پارك از بزرگترين، قديمي ترين و در عين حال ديدني ترين پاركهاي مشهد و همچنين كشور به شمار ميرود. در ضلع غربي اين پارك (همجوار تقاطع آزادي) درياچهٔ پارك قرار گرفتهاست كه در پشت اين درياچه مجتمع جانبازان پارك ملت راه اندازي شدهاست و به صورت ۲۴ساعته به ۱۵۰ نفر از جانبازان قطع نخاعي خدمات ارائه ميدهد. در مركز پارك ساختمان فرهنگي-هنري امام رضا(ع) قرار دارد كه شامل كتابخانه، كلاسهاي فرهنگي هنري، مسجد و… ميباشد. در داخل پارك ملت همچنين شهربازي قرار گرفتهاست كه قديمي ترين شهربازي مشهد محسوب ميشود. در ضلع شرقي پارك(همجوار آزادشهر) زمينهاي ورزشي پارك قرار گرفتهاست. اين زمينها شامل بزرگترين استخر روباز مشهد به مساحت ۱۲۵۰ مترمربع(طول ۵۰ متر و عرض ۲۵ متر و با عمق ۱ تا ۳ متر) با گنجايش ۴۰۰ نفر، زمين چمن فوتبال، واليبال، بسكتبال، تنيس، پيست اسكي و… ميباشد. به علاوه دورتا دور پارك زمين مخصوص دويدن و ورزش قرار دارد. «باغ رز» قسمتي سرپوشيده از پارك و ويژهٔ بانوان است كه داراي امكانات و تجهيزات ورزشي ميباشد.
موقعيت پارك ملت مشهد شهربازي پارك ملت مشهد
از قسمتهاي مركزي تا قسمتهاي شرقي پارك شهربازي قرار گرفتهاست. اين شهربازي در سال ۱۳۵۱ خورشيدي احداث شد و اولين شهربازي مشهد به حساب ميآيد. اين شهربازي تا به امروز تغييرات بسيار زيادي كردهاست. چرخ و فلك (فانفار) اين شهر بازي با قطر ۸۰ متر بزرگترين چرخ و فلك خاورميانه و سومين چرخ و فلك مرتفع در دنيا(پس از چرخ و فلك توكيو و لندن) ميباشد. اين چرخ و فلك ۲۵۰ تني در سال ۱۳۸۴ به بهره برداري رسيد و قادر است در هر دور خود ۴۵۰ نفر را تا ۸۰ متر بالا ببرد.
بزرگترين چرخ فلك خاورميانه در (پارك ملت ) شهر مشهد در سال ۱۳۸۴ به بهره برداري رسيد اين چرخ فلك با ۲۵۰ تن وزن قادر خواهد بود در يك دور كامل ۴۴۸ نفر را به ارتفاع ۸۰ متر بالا ببرد و سرنشينان اين چرخ فلك قادر خواهند بود نقاط زيباي مشهد را ببينند . اين چرخ فلك را بخش خصوصي و طي دو سال نصب و راه اندازي كرده است . گفتني است چرخ فلك پارك ملت مشهد پس از شهرهاي لندن و توكيو سومين چرخ فلك بزرگ دنيا محسوب مي شود.
دو طراح گمنام بريتانيايي قديمي ترين و بزرگ ترين بوستان مشهد يعني پارك «ملّت» را به سبك پارك هاي انگليسي طراحي كرده اند. اين موضوع به گواه تقويم مربوط به سال ۱۳۴۳ بوده است اما كار نيمه تمام آن ها را ۹ سال بعد مهندسان ايراني تمام كردند تا امروز دروازه هاي يكي از زيباترين مراكز گردشگري شهرمان به روي همه باز باشد. براي اين بوستان تاكنون پنج مرحله بازپيرايي پيش بيني شده كه بخشي از آن انجام شده و قسمتي هم در دست انجام است. البته پارك ملت مشهد براي مشهدي ها مفهومي فراتر از ۳۵هزار اصله درخت و ۷۲هكتار وسعت دارد، به عبارت ديگر مساحتي بالغ بر ۶۸۸ هزار متر مربع فراتر از طراوت و سر سبزي اش، هويت يك شهر بزرگ نيز هست.
ساير اطلاعات و ويژگي ها
پارك ملت در مشهد به چيزهايي كه گفته شد خلاصه نميشود. اين پارك بزرگ ترين پارك در محدوده كلانشهر مشهد مي باشد. با اين حال امكاناتي همچون : شهربازي، محوطه بازي كودكان، استخر شنا، زمين فوتبال، تنيس، پيست اسكي، زمين ورزشي چند منظوره و… تنها بخشي كوچك از داشتههاي اين محوطه عظيم است. علاوه بر اين احداث مجتمع فرهنگي امام رضا (ع) توسط اداره كل ارشاد اسلامي خراسان پارك ملت را نه تنها به عنوان يك مركز تفريحي كه به عنوان يك پاتوق بزرگ فرهنگي و هنري در شهر مشهد تبديل شده است.
مشاوره از جنس اجتماع
مركز اورژانس كه جنس خدمات آن مشاورهاي و مداخله در بحرانهاي اجتماعي است به صورت ثابت و سيار در سطح پارك، فعال است و در مدت هفت سال عمر خود به افراد زيادي خدمات ارائه داده كه عمده آنها خود معرف هستند، اما پايگاههاي سيار اين مركز در مناطق پر رفت و آمد شهرمان اعم از پارك ملت، كوهسنگي، اطراف حرم رضوي و… مستقرند.
صدايي از جنگ پشت درياچه «ملّت»
مجتمع جانبازان پارك ملت ۲۶سال است كه در ضلع شرقي پارك ملت راه اندازي شده است و به صورت ۲۴ساعته به ۱۵۰ نفر از جانبازان قطع نخاعي خدمات ارائه مي دهد. شنيده مي شود بعضي از اين جانبازان اهل استان هاي خراسان شمالي، جنوبي و استان هاي شمالي كشورمان هستند. در كنار همه اين ها، اجراي برنامه هاي فرهنگي و ورزشي متعدد، چهره اين مركز را حسابي متحول كرده است.
با اينكه درخت هاي گوناگون و گلكاري ها و خيابان و حوض ها و اقامتگاه هاي موقت وديگر تجهيزات و امكانات تفريحي و موقعيت مناسب شهري، باعث شده است تا اين پارك همواره محل استراحت و تفريح شهروندان مشهدي و زائران باشد اما جالب است بدانيد قديمي ترين شهر بازي مشهد درسال ۱۳۵۱ خورشيدي دراين پارك احداث شد و به تدريج توسعه يافت بهطوري كه هم اكنون يكي از بزرگترين چرخ و فلك هاي جهان در اين پارك قرار دارد و يكي از جاذبه هاي گردشگري شهر مشهد به شمار مي رود. آن روزهايي كه هنوز شهربازي وكيلآباد راه نيفتاده بود براي مشهديها، شهربازي ملت يك فضاي ايدهآل بود، حتي امروز هم بسياري از مشهدي ها و گردشگران از ساعتي تفريح در اين مركز تفريحي چشمپوشي نميكنند. بخشي از اين موضوع مربوط به وجود بزرگترين چرخ و فلك خاورميانه در پارك ملت است كه در سال ۱۳۸۴ به بهرهبرداري رسيد. اين چرخ و فلك با ۲۵۰ تن وزن قادر است در يك دور كامل ۴۴۸ نفر را به ارتفاع ۸۰ متر بالا ببرد و سرنشينان اين چرخ و فلك هم ميتوانند از اوج تمام نقاط مشهد را ببينند. «فانفار» نوستالژيك را هم بخش خصوصي طي دو سال نصب و راهاندازي كرده است.
۲-كوهسنگي
تاريخچه : پارك كوه سنگي مشهد تا سال ۱۳۱۰ هجري شمسي با همان ساختار طبيعي به عنوان منطقه ييلاقي با جاذبههاي طبيعي از قبيل كوههاي سهلالصعود و باغهاي سرسبز و آب و هواي معتدل، اقامتگاه سياحتي بود. دراين زمان با ايجاد بعضي از امكانات سياحتي ازقبيل استخر و جاري شدن قنات، وسعت و اهميت يافت و در سال ۱۳۱۸ ش. با احداث ساختماني دو طبقه توسط آلمانها، و جدول كشي خيابانها و نرده كشي و گلكاري به صورت پارك طبيعي در آمد.
لطفا به اين مطلب راي دهيد
[راي ها : ۱۷ امتياز : ۴٫۱]
پارك كوهسنگي دومين پارك بزرگ (بعد از پارك ملت) در اين شهر است اين پارك در جنوب غربي مشهد و در انتهاي خيابان كوهسنگي قرار گرفته است. پارك كوهسنگي در حاشيه كوههايي مرتفع ايجاد شده است از قديمي ترين روستاهاي مشهد است. پارك كوهسنگي داراي رستوران و استخر و فروشگاههاي صنايع دستي است. در دامنه كوههاي جنوب مشهد دو كوه سنگي وجود دارد كه امروزه زيباترين و نزديكترين تفريگاه مشهد است.
تصاوير پارك كوهسنگي,جاذبه هاي گردشكري مشهد,مساحت پارك كوهسنگي
شاه عباس در سن ۱۶ سالگي ( ۹۹۵ هجري قمري ) توسط مرشد قلي خان استاجلو در كوه سنگي تاج شاهي به سر نهاده است در سال ۱۰۴۷ در دامنه اين كوه در قسمتي كه به ايوان كوه سنگي معروف است. ميرزا ابراهيم رضوي در زمان سلطنت شاه صفي براي خود مقبره اي ساخت و ناصرالدين شاه نيز در سفر سال ۱۲۸۴ به مشهد به اين تفرجگاه آمده و مدفن اجداد ميرزاي ناظر را در دامنه كوه ملاحظه كرده است.
مكانهاي ديدني مشهد
پارك كوه سنگي از ميان تفريحگاههاي شهر مشهد از قدمت و شهرت بيشتري برخوردار است و يكي از زيباترين پاركهاي ساختهشده در ايران است. اين پارك تلفيقي از آب، سنگ و سرسبزي و نور مي باشد. ساختمان موزۀ بزرگ خراسان، با الگوبرداري از معماري كاخ كلات نادر، جلوه زيبايي به اين مجموعه داده است. از آنجا كه مشهد، پايتخت نادرشاه بود، مصالح مقبره او، از سنگهاي سخت خارا يا گرانيت كوهسنگي (مشهور به سنگ هركاره) انتخاب شد.
حرمِ امام رضا در مركز شهر مشهد، استان خراسان رضوي، ايران؛ مدفن عليالرضاست كه نزد مسلمانان شيعه بهعنوان «حرم» گرامي داشته ميشود و مقدس است. از بناهاي پيوستهٔ برجستهٔ آن مسجد بالاسر (مدفن امام رضا) ( ۴۲۵ق/۱۰۳۳ م) و مسجد جامع گوهرشاد (ساختهٔ ۸۲۱ ق/ ۱۴۱۸م) است. حرم امام رضا مجموعهاي است با كانونِ آرامگاهِ هشتمين امام شيعيان، عليالرضا كه ديگر مسجدها، آرامگاهها، رواقها، صحنها، كتابخانه و موزهها را دربرميگيرد. بزرگترين مسجد جهان در اندازه (۲۵۰هزار مترمربع) و دومين مسجد بزرگ جهان در گنجايش (۵۰۰ هزار نفر) شمرده ميشود.
كهنترين بخشهاي آن، ديرينگي دهه ۶۱۰ قمري/ دهه ۱۲۳۰م دارد. از دورهٔ تيموريان كه بسياري از بناهاي كهن خراسان در طوس، هرات و نيشابور نوسازي گشت، به اين مكان نيز روي آورده شد. بسياري از سازههاي اين حرم شيعه، از صفويان به ويژه شاه طهماسب صفوي به جا مانده است.
علي بن موسي الرضا در ۱۱ ذيقعده سال ۱۴۸ قمري در مدينه متولد شد و در سن ۵۵ سالگي به دست مأمون عباسي كشته شد. در ادب فارسي روضه به معني باغ و گلستان و گلزار است و محل مضجع و در برگيرنده پيكر علي بن موسيالرضا را روضه منوره ميخوانند. اين مكان شامل فضايي مربع شكل كه مساحت آن ۱۸۹٫۰۳ متر مربع بوده كه از اين فضا ۱۷٫۱۵ متر مربع آن مساحت ضريح ميباشد. روضه منوره از طريق چهار صفه بزرگ در چهار جانب به داخل و خارج حرم مرتبط ميشود.[۱]
شرح درگذشت
در مورد تاريخ درگذشت علي بن موسي (رضا) اختلاف نظر وجود دارد. او در روز جمعه يا دوشنبه آخر صفر يا ۱۷ يا ۲۱ ماه مبارك رمضان يا ۱۸ جماديالاولي يا ۲۳ ذيقعده يا آخر همين ماه در سال ۲۰۳ يا ۲۰۶ يا ۲۰۲ قمري درگذشتهاست. شيخ صدوق در عيون اخبارالرضا تاريخ صحيح را ۲۱ ماه رمضان، روز جمعه سال ۲۰۳ هجري ميداند.[۲][۳] وفات او در طوس و در يكي از روستاهاي نوقان به نام سناباد يا سناآباد اتفاق افتاد. او به دست مأمون كشته شد و بدن او را بالاي سر هارون الرشيد دفن كردند. (پاي علي بن موسي بالاي سر هارون است)
بعد از اين اتفاق آن محل به نام مشهد الرضا (محل شهادت رضا) ناميده شد. شيعيان شروع به زيارت و بازديد از مدفن او كردند.[۴]
دعبل خزاعي مجاورت قبرهاي علي بن موسي (رضا) و هارون الرشيد را در يكي از شعرهاي خود توصيفكردهاست. دو بيت از آن شعر بر روي كاشيكاري ديوار در قسمت بالاي سر ضريح نوشتهشده كه متن آن چنين است:
شعري از دعبل خزاعي در حرم
قبران في طوس خير الناس كلهم و قبر شرهم هذا مِنَ العِبَرِ
ما ينفع الرجس من قرب الزكي و لا علي الزكي بقرب الرجس من ضرر
ترجمه:
در طوس دو قبر قراردارد، يكي بهترين مردم و قبر بدترين آنان؛ اين است از عبرتهاي روزگار
نه ناپاك از نزديكي به فرد پاك سودي ميبرد و نه شخص پاك از نزيكي به شخص ناپاك ضرري
پيشينه بنا
مامون پس از درگذشت هارون وي را در بقعهٔ هاروني در باغي كه بعدها به باغ حُميد بن قحبطه معروف شد، دفن كرد و برفراز بقعه (مزار)، قبهاي (گنبد نيمكرهاي شكل) بنا نهاد كه حدود ۱۰ سال بعد علي بن موسيالرضا را در بالاي سر هارون در آن بنا دفن كردند. به عقيدهٔ بعضي از تاريخنگاران در حوادث خراسان مانند حمله سبكتكين در اواخر قرن چهارم، آسيب شديدي ديد و تخريب شد و در سال ۴۰۰ قمري سلطان محمود غزنوي قبه را بازسازي كرد ولي ديگر مورخان معتقدند كه فعاليتهاي عمراني سلطان محمود غزنوي شامل بازسازي قبه نميشدهاست چون در اثر يورشها بنا تخريب نشدهبود.[۵]
قبه مذكور از زمان ساخت (يا بازسازي) تاكنون موجود است و در دورانهاي متفاوت تعمير جزئي يا تزئين شدهاست.[۵]
سامانيان
به روايت بيهقي، امير فائقالخاصه مشهد، مشهدالرضا، را آبادان كرد.[۵]
ديالمه
در زمان عضدالدوله ديلمي بقعه به سبك آن زمان تعمير و به پارهاي از تزئينات آراسته شد و اطراف كاخ حُميد بن قحطبه خانههاي مسكوني افزوده شد و توسعه يافت و دژ مستحكمي آن را را محافظت ميكرد.[۵]
غزنويان
طبق بعضي روايات محمود غزنوي عمارت بقعه (عمارتي كه مرقد علي بن موسيالرضا و هارون در آن است) را پس از تخريبي كه توسط پدرش سبكتكين غزنوي از نو ساخت و بنايي زيبا بنا كرد.[۵][۶]
تاريخ بيهقي بيان ميكند: سوري در آن (بقعه) زيادتهاي بسياري فرمود و منارهاي كرد و ديهي خريد فاخر و بر آن وقف كرد.[۵]
ابوالحسن عراقي معروف به دبير كه از رجال و دبيران دربار غزنوي بود در سال ۴۲۵ قمري ضمن مرمت بقعه، اولين بنا را به آن افزود كه اين بنا به مسجد بالاسر معروف است.
دوره سلجوقي
پهن كردن فرش در صحن آرامگاه پيش از نماز جماعت
در سده ششم خورشيدي نخستين گنبد حرم بر فراز قبهٔ موجود،[۵] به فرمان سلطان سنجر سلجوقي و به كوشش وزير وي، شرف الدين قمي ضمن تعمير حرم ساخته شد و به گفته برخي از مورخان گنبد به دستور محمد خدابنده (الجايتو) ساخته شدهاست.[۵] جنس آن گنبد از كاشي بود. قبه (گنبد آغازين) همان است كه امروزه از داخل حرم ديده ميشود و سطح مقعّر و مقرنسهاي آينه كاري شدهٔ آن پيداست.
همچنين به نقل از زادالمسافرين، امير عمادالدوله در سال ۵۱۵ قمري حرم را مرمت نمود و تركان زمرد دختر خواهرزاده سلطان سنجر، در اوايل سده ششم قمري ازارهٔ حرم را بهترين كاشي كه كاشي سنجري معروف است، مزين كرد كه تا كنون اين كاشيها در حرم موجودند.[۵]
دوره خوارزمشاهيان
در اوايل سده هفتم قمري در دوران محمد خوارزمشاه بار ديگر ازارههاي حرم با كاشيهاي ممتاز معروف به كاشي سنجر تزئين شد كه اين كاشيها با تاريخ ۶۱۲ قمري در حرم موجودند و علاوه بر آن دو محراب به حرم افزوده شد كه الان اين محرابها در موزهٔ حرم موجودند.[۵]
حمله مغول
به گزارش ابن ابي الحديد در شرح نهجالبلاغه، در سال ۶۱۸ قمري مغولها به طوس حمله كردند و اين شهر را غارت كرده و مردم را به قتل رساندند. سپس وارد مشهدالرضا شدند و آنجا را هم خراب كردند. مؤلف تاريخ آستان قدس رضوي از قول ابن ابي الحديد مينويسد با وجودي كه مغولها مردم مشهد را به قتل رسانيدند، بارگاه رضوي را حداقل تخريب نكردند و احتمالاً به غارت اموال و اثاثيه آن اكتفا كردند. هرچند بعضي منابع از خرابي بارگاه رضوي به دست مغولها سخن گفتهاند.
همچنين عطاملك جويني مؤلف جهانگشا از خرابي حرم به دست مغولها چيزي نگفته است. منظومه فضل بن روزبهان خنجي در مهمان نامه بخارا كه حمله مغولها را به طوس و مشهد نگاشته، بيان ميكند كه اين حرم را خراب نكردهاند، زيرا كتيبههاي سال ۶۱۲ قمري كه قبل از اين حمله بوده هنوز برجاست.
در دوره حكومت ايلخانيان فرسودگيها و احياناً خرابيها و خسارات وارد شده به حرم بازسازي شد.[۷]
دوره تيموريان
عكسي قديمي از مسجد گوهرشاد و حرم امام رضا در دوردست
در دوران تيموري به دنبال كوششهاي شاهرخ تيموري در آباداني مشهد در سده نهم هجري، به همت همسر وي گوهرشادآغا نخستين مسجد جامع شهر مشهد (مسجد گوهرشاد) با نام وي در سمت قبلهٔ حرم كه صحن جنوبي را تشكيل ميدهد به اتمام رسيد. بعدها صحن تيموري (عتيق) و اساس ايواني كه امروزه طلايي است توسط امير عليشير نوايي وزير سلطان حسين بايقرا به وجود آمد.[۷]
علاوه بر مسجد گوهرشاد دو رواق دارالحفاظ و دارالسياده به مجموعه افزوده شد و مدرسه پريزاد، مدرسه دودر و مدرسه بالاسر سابق كه در ضلع غربي دارالسياده بود (و الان جزئي از رواق دارالولايه است) در دوران شاهرخ تيموري ساخته شدند.[۵]
دوره صفوي
در دوره صفوي بر عظمت و شكوه حرم افزودند و مناره نزديك گنبد كه در دوره غزنويان به دستور ابن معتز حاكم نيشابور برپا شده بود به امر شاه تهماسب بازسازي و طلاكاري شد و در سال ۹۳۲ قمري خشتهاي نفيس كاشي روي گنبد را به خشتهاي طلا تبديل كردند.
در سال ۹۹۷ قمري يعني دومين سال سلطنت شاه عباس اول شهر مشهد در محاصره عبدالله خان ازبك قرار گرفت، چون به سوي او تيري شليك شد غضب كرد و دستور به قتلعام مردم مشهد داد به طوري كه در صحن حرم خون جاري شد.
سال بعد عبدالمؤمن خان ازبك با لشكرش به مشهد حمله كرد. جمعي از مردم مشهد و به ويژه سادات، علما، خدام و مدرسان آستان قدس رضوي به حرم پناهنده شدند. در حالي كه ايشان به دعا مشغول بودند، عبدالمؤمن خان و دين محمد سلطان به اتفاق عدهاي از جنگجويان خود وارد صحن شده و پناهندگان را قتلعام كردند. چنان خشمگين بودند كه شعله خشم و غضب آنها جز به ريختن خون سادات، صلحا و علما خاموش نميشد. آنان زايران را از داخل حرم بيرون ميكشيدند و با كمال قساوت ميكشتند. چنانكه مير محمد حسين مشهور به «ميربالاي سر» كه از سادات متقي مشهد بود و پيوسته در بالاي سر علي بن موسي الرضا به تلاوت قرآن مشغول بود را دو نفر از ازبكان در كنار ضريح با شمشير پارهپاره كردند. زنان و كودكان در مسجد گوهرشاد جمع شده بودند و در آنجا ناظر قتلعام وحشيانه نزديكان و خويشان خود بودند. سرانجام عبدالمؤمن دستور داد، قنديلهاي مرصع طلا و نقره و شمعدانها و همچنين ميل طلاي بالاي گنبد و بسياري از ظرفها و فرشها و كتابهاي كتابخانه را به غارت برده و زنان و كودكان را به اسيري به ماوراءالنهر بفرستند. بعدها عبدالمؤمن خان به سختترين شكل به دست افراد خود كشته شد.
در دوران شاه تهماسب صفوي، پس از جمعآوري خشتهاي كاشي، گنبدي با روكش طلا بر فراز گنبد پيشين بنا شد. اين همان گنبدي است كه امروزه در نماي بيروني وجود دارد.
در سال ۱۰۰۹ قمري كه شاه عباس صفوي از پايتخت آن روز، اصفهان، پياده به مشهد رفت، مدتي در مشهد ماند و دستور داد كه گنبد حرم، بار ديگر با خشتهايي از مس و روكش طلايي پوشيده شود و اين كار به دست كمالالدين محمود يزدي انجام شد. بر پايه آنچه در كتيبه گنبد ديده ميشود، اين كار در سال ۱۰۱۰ قمري آغاز شده و در سال ۱۱۱۶ قمري به پايان رسيدهاست. متن كتيبه گنبد كه اثر خوشنويس ايراني عليرضا عباسي است، و با حروف طلايي بر زمينه فيروزهاي به خط ثلث نوشته شده، چنين است:
بسم الله الرحمن الرحيم من عظائم توفيقات الله سبحانه ان وفق السلطان الاعظم مولي ملوك العرب و العجم صاحب النسب الطاهر النبوي و الحسب الباهر العلوي تراب اقدام خدام هذه الروضه المنوره الملكوتيه مروّج آثار اجداده المعصومين السلطان ابن السلطان ابوالمظفر شاه عباس الموسوي الصفوي بهادرخان. فاستسعد بالمجيء ماشياّ علي قدميه من دارالسلطنه اصفهان الي زياره هذا الحرم الاشرف و قد تشرّف بزينه هذه القبه من خلّص ماله في سنه الف و عشر و تمّ في سنه الف و ستهعشر.
همچنين به فرمان شاه عباس اقدامات و تحولات ديگري نيز در قلمرو حرم صورت گرفت ازجمله توسعه صحن عتيق، احداث ايوان شمالي و اتاقها، غرفهها، سردرها، و ايوانهاي شرقي و غربي آن ايجاد رواق توحيدخانه و نيز گنبد الله ورديخان. از آنجايي كه شاه عباس به آستانه امام رضا توجه ويژه داشت، دستور داد تا هر كس به زيارت آن جا رفته باشد ميتواند عنوان «مشهدي» را مانند حاجي و كربلايي بر نام خود بيفزايد و اين لقب از آن زمان رواج يافت.[۷]
در سال ۱۰۸۴ قمري و در زمان شاه سليمان صفوي، در پي زمين لرزهاي، گنبد حرم هم آسيب ديد و شماري از خشتهاي طلايي آن از جا كنده شد. وي دستور داد تا گنبد بازسازي شود و كتيبهاي بر آن افزوده گردد كه اين رخداد را حكايت نمايد. اين كتيبه اكنون به صورت چهار ترنج در اطراف گنبد ديده ميشود.
من ميامن منن الله سبحانه الذي زين السماء بزينه الكواكب و رصع هذه القباب العلي بدرر الدراري الثواقب ان استسعد السلطان الاعدل الاعظم و الخاقان الاكرم الافخم اشرف ملوك الارض حسبا و نسباً و اكرمهم خلقاً و ادبا مروج مذهب اجداده الائمه المعصومين و محيي مراسم آبائه الطيبين الطاهرين السلطان بن السلطان شاه سليمان الصفوي الموسوي بهادرخان بتذهيب هذه القبه العرشيه الملكوتيه و تزيينها و تشرّف بتجديدها و تحسينها اذا تطرق اليه الانكسار و سقطت لبناتها الذهبيه آلتي كانت تشرق كالشمس في رابعه النهار بسبب حدوث الزلزله العظيمه في هذه البلده الكريمه في سنه اربع و ثمانين و الف و كان هذه التجديد الجديد في سنه ثمانين و الف. كتبه محمدرضا امامي.
دوره نادري
ايوان صحن تيموري كه در دوره سلطان حسين بايقرا ساخته و توسط شاه عباس اول توسعه يافته بود بهفرمان نادرشاه طلاكاري گرديد.[۷] و ديوار حرم نقاشيهايش تجديد شد و گلدستهٔ شمالي صحن انقلاب بر فراز ايوان عباسي كه توسط شاه عباس اول توسعه يافته بود، ساخته و طلاكاري شد و ايوان جنوبي صحن عباسي نيز طلاكاري شد.[۵]
دوره قاجاريه
حرم در دهه ۱۲۳۰ خورشيدي
در عهد فتحعلي شاه قاجار رواق دارالضيافه و سومين ضريح احداث شدند.[۵] بناي صحن آزادي (صحن نو) در سال ۱۲۳۳ به فرمان ناصرالدين شاه ساخته شد و ايوان غربي آن طلاكاري شد.[۵]
احداث رواق دارالسعاده در محوطه بين صحن آزادي و رواق كنبد حاتمخاني در سال ۱۲۵۱ قمري و بناي مدرسه علينقي ميرزا (كه بعداً به رواق دارالذكر تبديل شد)، در اين دوره انجام شد.[۵]
دوره پهلوي
شهبانو فرح، در حرم امام رضا؛ ۳ مه ۱۹۷۷/ ۱۳ ارديبهشت ۱۳۵۶
در زمان محمدرضا پهلوي طرح توسعه حرم با نظارت عبدالعظيم وليان استاندار استان خراسان (بزرگ) و نايبالتوليه آستان قدس رضوي به انجام رسيد. در سال ۱۳۵۳ خورشيدي خشتهاي طلايي گنبد كه شفافيّت خود را از دست داده بود، برداشتند و آن را پس از رنگآميزي مجدّد با آب طلا، در جاي خود قرار دادند.
در اين دوره بناهاي موجود در اطراف مجموعه كه مربوط به سدههاي اخير بودند كاربريشان تغيير يافت و اكثراً تغييرات اساسياي يافتند و به صحنهاي حرم تبديل شدند مانند: بناي مسجد زنانه، مسجد رياض، گنبد اپك ميرزا، رواق پس پشت، راهرو سقاخانه، محل چهلچراغ سابق، محل كشيك خانه خدام و بعضاً محلهايي مانند مدرسهها تيمچهها يا فضاهاي خالي به صورت رواقهاي دارالفيض، دارالشكر، دارلرشرف، دارالسلام، دارالذكر، دارلعزه و دارلعباده درآمدند و صحن موزه (رواق كنوني امام خميني) و تعويض صندوق عباسي به صندوق سنگي حاج حسين حجارباشي و نصب ضريح چهارم و نوسازي نقارهخانه نيز مربوط به اين دوران است.[۵]
دوره جمهوري اسلامي
دارالحفاظ، از نزديكترين بخشها به مدفن امام رضا
در دوره پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران طرح توسعه اين حرم با جديت دنبال شد و اين مجموعه شاهد گسترش فوقالعادهاي بود و در سال ۱۳۵۹ فضاي داخلي بناي حرم توسعه و ايستايي گنبد افزايش يافت و دربهاي ورودي به بناي حرم در سمت پيش روي و پايين پاي مزار، گشايش يافت.[۵]
صحن جمهوري اسلامي، جامع رضوي، هدايت، كوثر و رواق امام خميني در اين دوره ساخته شده است و مجموع مساحت مجموعه از ۱۲ هكتار كه در دورههاي گذشته ساخته شدهبودند (تا سال ۱۳۹۲) به ۷۰ هكتار رسيد.[۵] اين توسعهها توسط مهدي عزيزيان مديريت و اجرا شده است.[۸]
حوادث
اين عكس از ضلع جنوب شرقي در سال ۱۲۹۰ برداشته شده و روز بعد از واقعه توپ بستن گنبد به وسيله ارتش روسهاي تزاري را نشان ميدهد. آثار تخريب در جاي جاي گنبد طلا به چشم ميخورد.
حرم علي بن موسي الرضا طي چنده سده اخير در اثر ۴ حادثه دچار تخريبهاي جزئي و كلياي گرديد.
در اثر يورش عبدالمومن خان ازبك در سال ۹۷۷ طلا كوبيها و زيورآلات گنبد و گلدستههاي حرم به تاراج رفت كه توسط شاه عباس صفوي در بين سالهاي ۱۰۱۰–۱۰۱۶ قمري ترميم شدند.
در سال ۱۰۸۴ قمري زلزله شديدي در مشهد رخ داد كه سطح خارجي گنبد ترك برداشت و تعدادي از خشتهاي زراندود ريخت كه شاه سليمان صفوي گنبد را تعمير و تجديد طلا كرد كه جريان اين طلاكاري توسط محمد رضا امامي خوشنويس در چهار ترنج دور گنبد نوشته شده است.
در سال ۱۳۳۰ خورشيدي روسها گنبد را به توپ بستند و نقاطي را در بدنه گنبد به اندازه كله قند سوراخ كردند كه هنوز جاي تعميرها از درون گنبد قابل مشاهده است و در سال ۱۳۳۱ خورشيدي نيرالدوله والي خراسان دستور تعمير آن را داد.
در عاشوراي ۱۳۷۳ خورشيدي در يك حمله تروريستي در اثر انفجار بمب در حرم ۲۶ نفر كشته و ۳۰۰ نفر زخمي شدند. خرابيهاي حاصله بر بنا كم بود و فقط بخشي از كاشيكاريها و آينهكاريهاي قديمي آسيب ديدند[۹] كه بعداً تعمير شدند و پس از آن تاكنون در قسمت وروديهاي مجموعه خادمهايي براي بازرسي بدني و وسايل زائرين، خدمت ميكنند.[۵](براي اطلاعات بيشتر مقالهٔ بمبگذاري در آرامگاه علي بن موسي را مطالعه كنيد)
بناي حرم
بناي حرم قديميترين و اولين بناي مجموعه آستان قدس رضوي است كه مزار علي بن موسي الرضا در زير آن قرار دارد.
مزار
عكسي از حرم در سال ۱۳۰۰ قمري كه موقعيت ضريح سوم را نسبت به بنا مشخص ميكند و همانطور كه در عكس مشاهده ميكنيد ضريح در مركز بنا واقع نشدهاست و سمت چپ تصوير تنگنايي به وجود آمدهاست كه در سال ۱۳۴۴ اين تنگنا با تراشيدن ديوارهاي اطراف بهبود وسيعتر گرديد.
مزار (بقعه) علي بن موسيالرضا در بالاي سر مزار هارون در زير گنبد بخش مركزي و اصلي مجموعه آستان قدس درواقع شده است.
ابن بطوطه در سفرنامهٔ خود (روضاتالجنات) صندوقيهايي كه بر روي مزار هارون و علي بن موسي الرضا بوده است را شرح داده است و تا اوايل سده ۸ قمري صورت قبر (سنگ قبر) هارون موجود بوده و پس از تسخير شهر طوس و سناباد توسط سربداران صورت قبر هارون به كلي محو شده است.
موقعيت مزار
در سال ۱۹۳ قمري هارون درگذشت و وي را دقيقاً در زير قبه در مركز بنا دفن كردند و پس از ۱۰ سال علي بن موسيالرضا را در بخش غربي در بالاي سر هارون دفن كردند كه مزار وي به صفهٔ غربي نزديك بود. پس از نصب جعبه و ضريح تنگنايي به عرض ۸۵ سانتيمتر در بخش غربي بنا به وجود آمد و حركت زائرين را محدود ساخت. در سال ۱۳۴۴ ديوارهٔ غربي بنا كه وزن گنبد بر روي آن قرار داشت و ضخامت حدودي ۳ متر داشت را با نهايت مهارت تراشيدند و ۲ متر از آن را عرصهٔ دروني حرم افزودند كه در نهايت تنگناي ذكر كه در بالاي سر مزار قرار داشت به ۳٫۵ متر رسيد و افزون بر آن يك دهانهٔ بزرگ به عرض ۴ متر در دو طرف آن دو گذرگاه كوچك هر يك به عرض ۱٫۷ متر بين بناي حرم و مسجد بالاسر احداث گرديد.[۵]
سنگ مزار
نخستين سنگ مزار مربوط به سده ششم قمري است اين سنگ به طول ۴۰ سانتيمتر و عرض سي سانتيمتر به قطر ۶ سانتيمتر از جنس مرمر است.
دومين سنگ مزار كه هماكنون بر روي مزار موجود در سرداب قرار دارد، از جنس مرمر آهكي سفيد رنگ به ابعاد شصت در چهل سانتيمتر است.
سومين سنگ مزار سنگي است از معدن توران پشت يزد به رنگ سبز چمني به ابعاد ۲٫۲۰ در ۱٫۱۰ به ضخامت يك متر با وزن ۳۶۰۰ كيلوگرم است كه بر طبقه همكف موجود است كه همزمان با نصب ضريح پنجم در سال ۱۳۷۹ در طبقه همكف در حرم قرار داده شد.[۵]
صندوق
محمد وليخان اسدي نايب التوليه به همراه تعدادي از رجال سياسي و نظامي مشهد در تاريخ ۱۳۱۱ در حال تعويض جعبه چوبي مرقد علي بن موسي الرضا
صندوق جسمي چوبي بود كه جداي از ضريح و سنگ مزار بود و كه صندوقها از سده ۶ قمري تا سال ۱۳۷۹ بر روي مزارها قرار داده ميشدند.
نخستين صندوق در سده ششم قمري از جنس چوب توسط انوشيروان زرتشتي از اهالي اصفهان پس از كسب شفا به حرم اهدا شد و بر روي سنگ مزار قرار داده شد و ابن بطوطه در سفرنامه خود (تحفهالنظّار) اين صندوق را با روكش نقره در سال ۷۳۴ قمري مشاهده كرده است.
شاه عباس صفوي در سال ۱۰۲۲ دومين صندوق از جنس چوب فوفل را به حرم هديه كرد كه به صندوق عباسي معروف بود كه سالها در سرداب بر روي مزار بود و در سال ۱۳۱۱ خورشيدي آن را برداشتند و طلاهاي روي آن را جلا دادند و زير نظر عالمان وقت صرف خريد املاكي براي آستان قدس گرديد.
در سال ۱۳۱۱ خورشيدي صندوقي سنگي از جنس مرمر ليمويي از معدن شانديز به هزينه حاج حسين حجار باشي زنجاني به جاي صندوق دوم قرار داده شد.
در سال ۱۳۷۹ به كلي صندوق سوم برداشته شد و به جاي آن سنگ مزار يك متري سبز رنگي قرار داده شد.[۵]
ضريح
دومين ضريح حضرت، ضريح فولادي مرصع است كه در سال ۱۱۶۰ قمري ساخته شد و واقف آن شاهرخ ميرزا (فرزند رضا قلي ميرزا) نوه نادرشاه افشار ميباشد. اين ضريح تا سال ۱۳۷۹ خورشيدي در طبقه فوقاني و بر فراز سنگ مزار قرار داشت تا اينكه در سال ۱۳۷۹ خورشيدي همزمان با نصب ضريح پنجم به طبقه تحتاني (داخل سرداب) انتقال يافت.
ضريح فولادي سادهاي به ابعاد ۳*۴ متر و ارتفاع حدود ۲ متر است. اين ضريح مربوط به عهد قاجاريه است و در عصر سلطنت فتحعلي شاه قاجار در سال ۱۲۳۸ قمري روي ضريح نگين نشان در حرم جاي گرفت. اين ضريح مزين به طوق و گوي طلاي جواهر نشان است و در طرف پايين پا، در مرصع تقديمي فتحعلي شاه قاجار نصب شده بود اما پس از مدتي به علت پوسيدگي پايهها و تزلزلي كه در اركان آن به عمل آمده بود، در سال ۱۳۳۸ خورشيدي برچيده شد و به موزه انتقال يافت و به جاي آن ضريح چهارم روي ضريح نگين نشان (ضريح دوم) نصب شد.
در دورههاي مختلف ضريحهاي متفاوتي بر روي سنگ مزار علي بن موسيالرضا قرار داده شد.
اولين ضريح:اولين ضريح مربوط به سده دهم قمري از جنس چوب و طلا و نقره بوده است كه در زمان شاه طهماسب صفوي در سال ۹۵۷ قمري بر روي مزار قرار دادهاند كه در كتيهٔ دور آن سوره هل اتي به خط ثلث نوشته شده بود.
دومين ضريح:پس از فرسوده شدن ضريح نخستين، دومين ضريح از جنس فولاد مرصع معروف به نگيننشان در سال ۱۱۶۰ قمري توسط شاهرخ ميرزا نوهٔ نادرشاه افشار به حرم هديه گرديد كه مزين به ياقوت و زمرد بود و هماكنون در زير ضريح چهارم در سرداب بر روي مزار قرار دارد.
سومين ضريح:در سال ۱۲۳۸ قمري در زمان فتحعلي شاه ضريح فولادي سادهاي به ابعاد ۳ در ۴ متر به ارتفاع دو متر بر روي ضريح دوم نصب شد كه اين ضريح داراي ورقههاي طلاكوب و طوقهاي طلاي جواهر نشان ميباشد و بر روي آن سوره هل اتي و يس به خط ثلث نوشته شدهاست كه در سال ۱۳۳۸ خورشيدي به علت پوسيدگي پايههايش به موزه آستان قدس رضوي انتقال داده شد.
چهارمين ضريح:چهارمين ضريح به نام ضريح طلا و نقره معروف به شير و شكر در سال ۱۳۳۸ خورشيدي به ابعاد ۴ در ۳٫۶ و ارتفاع ۳٫۶ بر روي مزار جايگزين ضريح سوم به نحوي كه ضريح دوم را دربر ميگيرد بر روي مزار قرار داده شد و هماكنون در سرداب بر روي سنگ مزار قرار دارد.
پنجمين ضريح:پس از برگزاري مسابقهٔ هنري طرح محمود فرشچيان هنرمند و مينياتوريست معروف ايراني، برنده شد و در بين سالهاي ۱۳۷۲–۱۳۷۹ ضريح به وزن ۱۲ تن و ابعاد ۴٫۷۸ در ۳٫۷۳ به ارتفاع ۳٫۹۶ از فولاد و چوب گردو ساخته شد و به مدت ۵۵ روز از ۱۳۷۹/۱۰/۲۱ تا ۱۳۷۹/۱۲/۱۶ عمليات نصب سنگ سبز رنگ و ضريح پنجم در طبقه همكف حرم قرار به طول انجاميد. بر روي اين ضريح سوره هل اتي و يس با خط ثلث طلا و نقره نوشته شده است و در چهار جهت ضريح ۱۴ محراب به نشان چهارده معصوم كه همگي به يك محراب بزرگتر كه آن نيز به كلمه الله ختم ميشود، قرار دارد.[۵]
سرداب
در گذشته كف حرم نسبت به سطح زمين اطراف حدود دو متر گودتر بوده است و با توجه به بالاتر آمدن كف حرم در طول دورانهاي مختلف اين اختلاف شديدتر شده و باعث شد سردابي به شكل زيرزمين شكل گيرد.[۵]
مزار (قبر) علي بن موسي الرضا حدود سه متر در زير ضريح اصلي كه در طبقه همكف حرم موجود است، در سرداب واقع شدهاست كه سقف سرداب همان كف طبقه همكف حرم است. زمان دقيق به وجود آمدن سرداب مشخص نيست؛ ولي بر اساس شواهد سرداب پس از محو شدن سنگ قبر هارون در سده هشتم قمري به وجود آمده است.
نويسندهٔ كتاب بدر فروزان ذكر ميكند:
اصل مرقد شريف در سرداب قرار گرفته است ك سقف ان سطح زمين حرم يعني زير ضريح را تشكيل ميدهد… و ترديدي نيست كه سرداب در سدههاي پنجم و ششم قمري نبوده است.
در زمان نصب ضريح پنجم ضريح فولادي مرصع فولادي معروف به نگين نشان را -كه در ضريح چهارم قرار داشت- به سرداب انتقال دادند؛ به نحوي كه اتصالش با ضريح درون حرم برقرار شد.
در گذشته داخل ضريح دريچهاي در سمت پايين پا در كف رو به سرداب وجود داشت.[۵]
رواق زير زميني دارالاجابه
در سال ۱۳۷۹ در دوره جمهوري اسلامي رواق دارالاجابه به مساحت ۱۹۶۵ مطابق با پلان طبقه همكف حرم در زير زمين ساخته شد كه ورود به سرداب را از طريق هشتي واقع در سمت ضلع شرقي مقدور ساخت و دريچه ذكر شده كه در كف حرم بود، بسته شد.
اين رواق ۱٫۶۰ پائينتر از سطح مزار واقع شده است.[۵]
سقف
سقف حرم در بخش گنبد دو پوستهاي است كه پوسته زيرين (قبه) كه از درون حرم ديده ميشود قديميترين سقف است كه به روايتي پيش از خاكسپاري علي بن موسيالرضا موجود بوده و در اواخر سده نهم بر روي آن پوست بالايي كه گنبد طلايي كنوني است را ساختند.
ارتفاع سقف حرم تا زير نقطهٔ مركزي حدود ۱۹ متر و تا بالاي طوق گنبد ۳۱ متر است.[۵]
گنبد طلا
گنبد داراي دو پوشش است كه در بالاي ضريح قرار دارند: پوشش اول گنبد، سقف حرم است كه مقعّر و مقرنس بوده و به آن قبّه ميگويند و پوشش دوم بر فراز آن است كه به آن گنبد گفته ميشود. ارتفاع قبه از كف ۸۰/۱۸متراست. پوشش دوم گنبد طلا كه لايه بيروني را تشكيل ميدهد و ارتفاع گنبد از كف تا انتهاي بلندترين نقطه اوج محدب (راس گنبد) ۲/۳۱ متراست. فضاي خالي بين قبه و گنبد ۱۳ متر و دور خارجي گنبد ۱۰/۴۲ متر ميباشد. ارتفاع گنبد از طوق طلا كاري شده تا نوك گنبد، ۴۰/۱۶ متر و ارتفاع سر طوق گنبد، ۵۰/۳ متر است. بلندي ساقه تا ابتداي آجرهاي زراندود، ۷۹/۴ متر است.[۱] در اطراف گنبد دو كتيبه وجود دارد. اوّلي در كمربند دور گنبد و در ارتفاع ۷۴/۶ متري در دو سطر به عرض ۹/۱ متر با حروف طلايي بر روي زمينه لاجوردي به خط ثلث جلي عليرضا عباسي است. در اين كتيبه پياده آمدن شاه عباس صفوي از اصفهان به مشهد و توفيق وي در تزئين گنبد منور و طلا كاري مجدد در سالهاي ۱۰۱۰ه ش تا ۱۰۱۶ ه ش به شرح زير درج گرديده: «به نام خداوند بخشنده و مهربان از توفيقات بزرگ خداي سبحان اين بود كه موفق داشت پادشاه بزرگ و آقاي پادشاهان عرب و عجم، داراي نسب پاك نبوي و حسب تابناك و روشن علوي، خاك قدمهاي خادمين زائرين اين روضه تابان ملكوتي و ترويج دهنده آثار اجداد معصومين، سلطان، زاده سلطان صاحب ظفر، شاه عباس حسيني موسوي صفوي بهادرخان كه سعادت و نيكبختي نصيب او شده و با پاي پياده از پايتخت اصفهان به زيارت شريفترين حرم تشرف يافته و نيز براي تزئين و آراستن اين گنبد مطهر از دارائي خالص خود شرف اندوزي نمود، در سال هزار و ده شروع و در سال هزار و شانزده به اتمام رسانيد» در قسمت وسط اين كتيبه به سمت شمال گنبد، مقابل ايوان عباسي در صحن انقلاب اسلامي بر لوحي با زمينه سبز، تاريخ تجديد طلاكاري گنبد پس از پيروزي انقلاب اسلامي نوشته شده است. متن كتيبه بدين شرح است: «درآغاز پانزدهمين قرن بعثت نبوي و در آستانه سالروز پيروزي انقلاب عظيم اسلامي ايران به رهبري قائد اعظم امام خميني تجديد طلاكاري و تعميرات گنبد مطهر انجام پذيرفت. صفرالمظفر ۱۴۰۰ قمري» كتيبه ديگر در قسمت زيرين كتيبه كمربندي با ۴ ترنج به خط محمدرضا امامي ديده ميشود. اين كتيبه در سال ۱۰۸۶ هـ.ق. در زمان شاه سليمان صفوي نوشته شده و در اين ترنجها به تعمير، تزيين و طلاكاري مجدد گنبد اشاره شده. يكي از ترنجها به چگونگي تعمير گنبد، پس از زلزله سال ۱۰۸۶ اختصاص يافته و در سه ترنج ديگر آياتي از قرآن مجيد نوشته شده. مهمترين اتفاقي كه براي گنبد روي داده واقعه به توپ بستن گنبد در سال ۱۳۳۰ ه- ق (۱۲۹۱ ش) به وسيله روسها ميباشد.[۱]
در ويكيانبار پروندههايي دربارهٔ حرم امام رضا موجود است.
صحنها و رواقها
در حال حاضر، ۹ صحن و ۲۶ رواق در حرم امام رضا وجود دارد.
صحنها
هر صحن، شامل يك فضاي باز و محصور است كه رواقها و ايوانهايي در پيرامون آن وجود دارد. مساحت مجموع صحنهاي حرم، ۲۲۵٬۲۲۳ متر مربع است.[۱۰] بزرگترين صحن، صحن جامع رضوي به مساحت ۶۰٬۱۸۸ متر مربع است كه در جنوب حرم قرار دارد.[۱۱] ساير صحنها به شرح زير هستند:
صحن انقلاب
صحن آزادي
صحن جمهوري اسلامي
صحن قدس
صحن مسجد گوهرشاد
صحن غدير
صحن كوثر
صحن هدايت
رواقها
فضاهاي مسقف و محصور در پيرامون حرم، رواق ناميده ميشوند. اكنون بزرگترين رواق حرم، رواق امام خميني به مساحت ۶٬۳۰۰ متر مربع است كه قبلاً صحن بوده و عمليات مسقفسازي آن از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵ انجام شدهاست.[۱۲] همچنين رواقهاي دارالولايه، دارالحجه و دارالاجابه از رواقهاي بزرگ حرم امام رضا هستند.[۱۳]
افراد صاحب نام كه در اين حرم بهخاك سپرده شدهاند
گذشته
هارون الرشيد (خليفه عباسي)
شيخ طبرسي (از فقهاي شيعه قرن ۶ هجري)
اللهوردي خان (سپهسالار امپراتوري صفوي، حاكم ايالت فارس امپراتوري صفوي، باني ۳۳ پل اصفهان و مدرسه خان شيراز)
شيخ بهايي (دانشمند عصر صفوي)
حر عاملي (از فقهاي شيعه قرن ۱۱ هجري)
شيخ حسنعلي اصفهاني (معروف به نخودكي از علماي سده ۱۳ قمري شيعه)
عباس ميرزا نايب السطنه (پسر بزرگ و وليعهد فتحعلي شاه قاجار متوفي ۱۰ جماديالثاني ۱۲۴۹ قمري)